یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

ميخوام گريه كنم.....

برام دعا کن عشق من،همین روزا بمیرم
آخه دارم از رفتنت بدجوری گريم می گیرم
دعا بکن که این نفس تموم شه تا سپیده
کسی نفهمه عاشقت چی تا سحر کشیده
این آخرین باره عزیز،دستامو محکم تر بگیر
آخه تو که داری میری به من نگو بمون نمیر
تو میریو یه باغ سبز،درش به روت بازه هنوز
من باغ سوختم نازنین،باشه برو با من نسوز
اگه یه روز برگشتیو گفتن فلانی مرده
بدون كه زیر خاک سرد،حس نگاتو برده
گریه نکن برای من قسمت ما همینه
دستامو محکم تر بگیر لحظه ی آخرینه!

.............

خدایا دگر خسته شدم...امشب نا امید نا امیدم....
فردا صبح...
برای بیدار کردنم...اصراری نیست...
بیدارمم نکردی بهتر...
ميخوام كه بميرم....خودت كه ميدوني خدا هم تنهام هم شكست خورده....خودت كه ميبيني دارم هم دارم مينويسم و هم دارم گريه ميكنم......
چي ميشد اگه فردا بيدارم نكني خدا....!!!

شب بخیر خدا............

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: شنبه 20 آبان 1391برچسب:خسته,خدا,مرگ,خاک,سرد,فلانی,مرده,نفس,سپیده,سحر,
  • با ناز . . .

    باران نرمي نرم مي باريد با ناز

    ماندن نماندن ابر در ترديد با ناز

    بالاي تپه چشم آهوي غريبي

    استاده بود و دشت مي پاييد با ناز

    باغ نگاهي روبرويم بود زيبا

    چشمي به نرمي باغ را مي ديد با ناز

    وقتي که دزدانه نگاهش کردم از دور

    از من نگاه خويش را دزديد با ناز

    از لابه لاي خستگيهاي شبانه

    عطر نگاهش را به من پاشيد با ناز

    تصوير دشتي بود با يک بيد مجنون

    ليلي ميان دشت مي رقصيد با ناز

    وقت سحر در ابتداي آفرينش

    حوا ز آدم هم کمي رنجيد با ناز

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: شنبه 20 آبان 1391برچسب:ادم,سحر,افرینش,شبانه,لیلی,عطر,نگاه,تصویر,ناز,باغ,مجنون,دردانه,استاد,
  • عشق یعنی یه پلاک که زده بیرون از دل خاک

    عشق يعني يه پلاك كه زده بيرون از دل خاك

    عشق يعني يه شهيد با لبهاي تشنه سينه چاك

    من از اهالي ديار عشقم من از قبيله و تبار عشقم

    هنوزم از دم امام امت هلاك عشق و بي قرار عشقم

    عشق يعني يه پلاك كه زده بيرون از دل خاك

    عشق يعني يه شهيد با لبهاي تشنه سينه چاك

    منم كه جا موندم از شهادت به حق قرآن و حق عترت

    اميد من اينه كه با ولايت چه رونقي شده به كار عشقم

    عشق يعني يه جوون يه جوون بي نام و نشون

    عشق يعني يه نماز با وضو گرفتن توي خون

    عشق يعني يه پلاك كه زده بيرون از دل خاك

    عشق يعني يه شهيد با لبهاي تشنه سينه چاك

    به ياد صوت اذان اكبر به ياد ظهر و نماز دلبر

    به ياد تسليم امر داور غلام پروردگار عشقم

    عشق يعني يه پدر كه شب ها بيداره تا سحر

    عشق يعني يه خبر خبر يه مفقود الاثر

    عشق يعني يه پلاك كه زده بيرون از دل خاك

    عشق يعني يه شهيد با لبهاي تشنه سينه چاك

    گرفته دل هواي كربلا رو بيا ببين به روي ني سرا رو

    آتيش گرفت دامن خيمه ها رو منم اسير يادگار عشقم

    عشق يعني يه پيام تا بقية الله و قيام

    عشق يعني يه كلام پا به پاي فرزند امام

    عشق يعني يه پلاك كه زده بيرون از دل خاك

    عشق يعني يه شهيد با لبهاي تشنه سينه چاك

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: جمعه 5 آبان 1391برچسب:عشق,شعر,عاشقانه,زیبا,نماز,وضو,خدا,غلام,پروردگار,لب,تشنه,قیام,شهید,پلاک,سینه چاک,اتیش,سحر,,
  • شب مگر خواب تازه اي ديدي

    و چه خوب كردي آمدي ، صفا کردي

    چه عجب شد که ياد ما کردي؟!

    اي بسا آرزوت ميکردم

    خوب شد آمدي صفا کردي؟

    آفتاب از کدام سمت دميد

    که توامروز ياد ما کردي؟!

    از چه دستي سحر بلند شدي

    که تفقد به بينوا کردي؟

    شب مگر خواب تازه اي ديدي

    که سحر ياد آشنا کردي؟

    بيوفايي مگر چه عيبي داشت

    که پشيمان شدي وفا کردي؟

    از فراقت بما چها کردي؟
    ....................................
    با تو هيچ آشتي نخواهم کرد

    از همان ره که آمدي برگرد!

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: سه شنبه 2 آبان 1391برچسب:دلنوشته,شعر,زیبا,پشیمان,وفا,فراقت,بی وفا,سحر,صفا,اشتی,بینوا,
  • آخرین......

    تو آیا عاشقی کردی بفهمی عشق یعنی چه؟

    تو آیا با شقایق بوده‌ای گاهی؟

    نشستی پای اشکِ شمعِ گریان تا سحر یک شب؟

    تو آیا قاصدک‌های رها را دیده‌ای هرگز،

    که از شرم نبود شاد ‌پیغامی،

    میان کوچه‌ها سرگشته می‌چرخند؟

    نپرسیدی چرا وقتی که یاسی، عطر خود تقدیم باغی می‌کند

    چیزی نمی‌خواهد

    و چشمان تو آیا سوره‌ای از این کتاب هستی زیبا،

    تلاوت کرده با تدبیر؟



    تو از خورشید پرسیدی، چرا

    بی‌منت و با مهر می‌تابد؟

    تو رمز عاشقی، از بال پروانه، میان شعله‌های شمع، پرسیدی؟

    تو آیا در شبی، با کرم شب‌تابی سخن گفتی

    از او پرسیده‌ای راز هدایت، در شبی تاریک؟



    تو آیا، یاکریمی دیده‌ای در آشیان، بی‌عشق بنشیند؟

    تو ماه آسمان را دیده‌ای، رخ از نگاه عاشقان نیمه‌شب‌ها بربتاباند؟

    تو آیا دیده‌ای برگی برنجد از حضور خار بنشسته کنار قامت یک گل؟

    و گلبرگ گلی، عطر خودش، پنهان کند، از ساحت باغی؟

    تو آیا خوانده‌ای با بلبلان، آواز آزادی؟

    تو آیا هیچ می‌دانی،

    اگر عاشق نباشی، مرده‌ای در خویش؟

    نمی‌دانی که گاهی، شانه‌ای، دستی، کلامی را نمی‌یابی ولیکن سینه‌ات لبریز از
    عشق است…


    تو پرسیدی شبی، احوال ماه و خوشه زیبای پروین را؟

    جواب چشمک یک از هزاران اخترِ آسمان را، داده‌ای آیا ؟!

    ببینم، با محبت، مهر، زیبایی،

    تو آیا جمله می‌سازی؟



    نفهمیدی چرا دل‌بستِ فالِ فالگیری می‌شوی با ذوق!

    که فردا می‌رسد پیغام شادی!

    یک نفر با اسب می‌آید!

    و گنجی هم تو را خوشبخت خواهد کرد!



    تو فهمیدی چرا همسایه‌ات دیگر نمی‌خندد؟

    چرا گلدان پشت پنجره، خشکیده از بی‌آبیِ احساس؟

    نفهمیدی چرا آیینه هم، اخمِ نشسته بر جبینِ مردمان را برنمی‌تابد؟

    نپرسیدی خدا را، در کدامین پیچ، ره گم کرده‌ای آیا؟

    جوابم را نمی‌خواهی تو پاسخ داد، ای آیینه دیوار!!؟

    ز خود پرسیده‌ام در تو!

    که عاشق بوده‌ام آیا!!؟

    جوابش را تو هم، البته می‌دانی

    سکوت مانده بر لب را

    تو هم ای من!

    به گوش بسته می‌خوانی


    javahermarket

    کـاش مـی‌مـردم نـمـی‌دیـدم به چشم

    قــاصــدی کــو تــا فــرسـتـم سـوی تـو

    غـــیـــرتــم آیــد کــه بــیــنــد روی تــو

    مــرده بــودم زنــده گــشــتـم بـامـداد

    کـــامـــد از بـــاد ســحــرگــه بــوی تــو

    کـاش مـی‌مـردم نـمـی‌دیـدم به چشم

    ایـــن دل افــتــد دور از پــهــلــوی تــو

    دل شــده از جــفــت ابــروی تـو طـاق‌

    زان پـریـشـان گـشـته چون گیسوی تو

    عـاقـبـت کـردی بـه یـک زخـمم هلاک

    آفـــــریــــن بــــر قــــوت بــــازوی تــــو

    مــی کـشـد پـیـوسـتـه بـر روی تـو تـیـغ

    ســخــت بـی‌شـرمـسـت ایـن ابـروی تـو

    قــبــلــلــهٔ جــان مــنــی پــس‌ کــافــرم

    گـــر نــمــایــم روی دل جــز ســوی تــو

    عـهـدکـردم تـا بـرون خـسـبـم ز بـنـد

    مــی‌‌کــشــد بــازم کــمــنــد مــوی تــو

    مـن اگـر تـرسـم ز چشمت باک نیست

    شـــیـــر نــر مــی‌تــرســد از آهــوی تــو

    گــر بــدانــم در بــهــشــتــم مــی‌بـرنـد

    کــافــرم گــر پــا کــشــم از کــوی تــو

    من‌ چه حد دارم که غلمان را ز خلد

    مـــی‌فـــریـــبــد نــرگــس جــادوی تــو

    پـــای قــاآنــی رســد بــر ســاق عــرش

    گـــر نـــهـــد ســـر بــر ســر زانــوی تــو

    javahermarket

    تا من از سفر برگردم

    عشق
    آخرين كلمه اي بود
    كه به شاخه هاي درخت انار مانده بود
    ما تا سحر دويديم
    تا به درخت انار رسيديم
    و عشق را از درخت انار جدا كرديم
    تا به درخت انار رسيديم
    انارها شكسته بودند.
    اما صبح
    از كلمه عشق آغاز شد..
    بارها شب هاي شكفته را
    در كلمه عشق
    در آسمان
    پس از رنگين كمان ديده بوديم
    در سرنوشت
    كلمه عشق
    اتفاقي نمي افتد
    ما يك بار در عمرمان
    فقط يك بار گفته بوديم..
    پي از رنگين كمان گفته بوديم:
    برگ ها را از خيابان جمع كنيد
    و در آلبوم بچسبانيد
    تا من از سفر برگردم

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:دلنوشته,عاشقانه,زیبا,البوم,سفر,اتفاق,شب,کلمه,انار,درخت,سحر,عشق,سحر,رنگین کمان,سفر,
  • بايد شقايق كاشت

    بايد شقايق كاشت
    شمعداني ها را آب داد
    آسمان را آبي ديد
    در بهاري كه به دست من و توست
    و همين نزديكيست
    باغ را بايد ساخت
    و به عرياني آن جامعه سبز پوشاند.
    و سحرگاهي زود
    با بهار
    با مهر
    آشتي بايد كرد
    ساده بايد زيست.
    عشق

    منشور نگاهيست

    كه تماميت آن

    نوراني ست


    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:دلنوشته,عاشقانه,سحر,منشور,اشتی,ساده,شقایق,بهار,
  • تاحالا عشق رو اینجوری دیدین

    گفتم آخر عشق را معنا کنیم
    بلکه جای خویش را پیدا کنیم
    آمدم دیدم که جای لاف نیست
    عشق غیر از عین و شین و قاف نیست
    امدم گفتم به آوای جلی
    عین یعنی عدل مولایم علی
    شین یعنی شور الله الصمد
    قاف یعنی قل هوالله احد....................................................................................................عشق یعنی با غم الفــــت داشتن
    سوختن با درد نسبــــــت داشــتن
    عشق یعنی شب نخـفتن تا ســـحر
    عشق یعنی سجده ها با چــــشم تر
    عشق یعنی سر به زیر آویــتـختن
    عشق یعنی اشک حسرت ریـختن
    عشق یعنی هرچه گفتن هر چه کردن بهر او.........

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: شنبه 22 مهر 1391برچسب:عشق,سجاده,سجده,سحر,حضرت علی,حسرت,اشک,لاف,قاف,الفت,مولا علی,
  • اس ام اس

    میفرستم مهربان بر محضر تو یک پیام تا که هم جویای احوالت شوم هم داده باشم یک سلام! صبح روز آدینه ات بخیر و شادی

    سلام من
    به آن پرند سپیده وشادمان
    که در سپیده با نسیم
    ترانه ساز می شود
    صبح زیبات بخیر


    صبحت بخیر عزیزم ، برات چایی بریزم؟!
    گولت زدم عزیز جون ، تو که نیستی خونمون!!
    خوب بیــــــــــد (صبحت بخیر عزیزم)


    10
    سلام
    صبحت زیبا چرا من هر صبح خودم را در آینه تو سبز میبینم
    و تو خودت را در آینه من آبی
    بیا برویم باورمان را قدم بزنیم
    تا شانه های خیابان خیال کنند
    جنگل و دریا بهم رسیده اند . . .


    با احتساب امروز 35 فقط 35 روز از بهار مانده ، پس صبح زیبای بهاریتان بخیر





    6سلام ای دل نورانی خورشید، ای نگاه آبی آسمان، ای شکوه آفرینش!
    سلام ای وسیع جاری، ای پهنه نور باران، ای طراوت بی کران
    روزت به خیر باد




    6سلام من
    به هر چه وبه هر كــــسی كه با سحر
    تمام جسم و جان او پر از نماز می شود




    4143
    10من به تو سلام میکنم تو که تک ستاره دمادم غروبی
    ای مهوش غزالها ای ترانه ساز هستی
    ای که جادوی کلماتت قلمها را
    سرنگون میکند سلام




    4142
    11به تو سلام می کنم کنار تو می نشینم
    و در خلوت تو شهر بزرگ من بنا می شود .




    4141
    7سلام من
    به پیچكی كه صبح دست سبز او
    به سوی آسمان بی كران دراز می شود




    4140
    4سلام من
    به آن پرند سپیده وشادمان
    كه در سپیده با نسیم
    ترانه ساز می شود




    4139
    11سلام اي كهنه عشق من كه ياد تو چه پا برجاست
    سلام بر روي ماه تو عزيز دل سلام از ماست




    4138
    13سلام به قاصدک های خبر رسان که محکوم به خبرند و سلام به شقایقهایی که محکوم به عشقند و سلام به تو که محکوم به دوست داشتنی.


    20سلام ،
    ببخشيد ما داشتيم تو کوچه اس ام اس بازي ميکرديم
    يکي از سلاما افتاد تو خونتون ! ميشه پسش بدين !؟؟
    ما منتظريم !

    javahermarket

    صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.com

    یک نفس تا خدا

    ميخوام گريه كنم.....

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا