یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

با ناز . . .

باران نرمي نرم مي باريد با ناز

ماندن نماندن ابر در ترديد با ناز

بالاي تپه چشم آهوي غريبي

استاده بود و دشت مي پاييد با ناز

باغ نگاهي روبرويم بود زيبا

چشمي به نرمي باغ را مي ديد با ناز

وقتي که دزدانه نگاهش کردم از دور

از من نگاه خويش را دزديد با ناز

از لابه لاي خستگيهاي شبانه

عطر نگاهش را به من پاشيد با ناز

تصوير دشتي بود با يک بيد مجنون

ليلي ميان دشت مي رقصيد با ناز

وقت سحر در ابتداي آفرينش

حوا ز آدم هم کمي رنجيد با ناز

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: شنبه 20 آبان 1391برچسب:ادم,سحر,افرینش,شبانه,لیلی,عطر,نگاه,تصویر,ناز,باغ,مجنون,دردانه,استاد,
  • گلایه مجنون از خدا

    یک شبی مجنون نمازش را شکست

    بی وضو در کوچه لیلا نشست

    عشق آن شب مست مستش کرده بود

    خالی از جام الستش کرده بود

    گفت یارب از چه خارم کرده ای

    بر صلیب عشق دارم کرده ای

    خسته ام زین عشق دل خونم مکن

    من که مجنونم تو مجنونم مکن

    مرد این بازیچه دیگر نیستم

    این تو لیلای تو من نیستم

    گفت ای دیوانه لیلایت منم

    در رگت پیدا و پنهانت منم

    سال ها با جور لیلا ساختی

    من کنارت بودم و نشناختی

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: جمعه 19 آبان 1391برچسب:لیلا,مجنون,دیوانه,عشق,صلیب,عشق,سال,پیدا,پنهان,
  • **یک شبی مجنون نمازش را شکست..**

    یک شبی مجنون نمازش را شکست

    بی وضو در کوچه ی لیلا نشست

    عشق آن شب مستِ مستش کرده بود

    فارغ از جام الستش کرده بود

    سجده ای زد بر لب درگاه او

    پُر ز لیلا شد دل پر آه او

    گفت یارب از چه خوارم کرده ای

    بر صلیب عشق دارم کرده ای

    جام لیلا را به دستم داده ای

    وندر این بازی شکستم داده ای

    نیشتر عشقش به جانم می زنی

    دردم از لیلاست آنم می زنی

    خسته ام زین عشق ، دل خونم نکن

    من که مجنونم ، تو مجنونم نکن

    مرد این بازیچه دیگر نیستم

    این تو و لیلای تو … من نیستم

    گفت ای دیوانه لیلایت منم

    در رگ پنهان و پیدایت منم

    سالها با جور لیلا ساختی

    من کنارت بودم و نشناختی

    عشق لیلا در دلت انداختم

    صد قمار عشق یکجا باختم

    کردمت آواره ی صحرا نشد

    گفتم عاقل می شوی اما نشد

    سوختم در حسرت یک یا ربَّت

    غیر لیلا بر نیامد از لبت

    روز و شب او را صدا کردی ولی

    دیدم امشب با منی گفتم بلی

    مطمئن بودم به من سر می زنی

    در حریم خانه ام در می زنی

    حال این لیلا که خوارت کرده بود

    درس عشقش بی قرارت کرده بود

    مرد راهش باش تا شاهت کنم

    صد چو لیلا کشته در راهت کنم

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: سه شنبه 2 آبان 1391برچسب:مجنون,نماز,شکست,صلیب,لیلا,عشق,خسته,فارغ,حسرت,حریم,خانه,دیوانه,عشق,,
  • با من

    بیا تا لیلی و مجنون شویم افسانه اش با من

    بیا با من به شهر عشق رو کن خانه اش با من

    نگو دیوانه کو زنجیر گیسو را زهم وا کن

    دل دیوانه ی دیوانه ی دیوانه اش با من

    بیا تا سر به روی شانه ی هم راز دل گوییم

    اگر مویت به رویت شد پریشان شانه اش با من

    نگو دیگر به من اندر دل اتش نمی سوزد

    تو گرمم کن به افسونت گرمی افسانه اش با من

    چه بشکن بشکنی دارد فلک بر حال سرمستان

    چو پیمان بشکنی بشکستن پیمانه اش با من

    در این دنیای وا نفسای بی فردا

    خدایا عاشقان را غم مده شکرانه اش با من

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: سه شنبه 2 آبان 1391برچسب:لیلی,مجنون,دلنوشته,عاشقانه,افسانه,مستان,افسون,اتش,شکرانه,زنجیر,گیسو,
  • قبله عشق


    بــهــار شــد، در مــیـخـانـه بـاز بـایـد کـرد

    بــه سـوی قـبـلـه عـاشـق، نـمـاز بـایـد کـرد

    نـسـیـم قـدس بـه عـشـاق بـاغ مژده دهد

    کـه دل ز هـر دو جـهـان، بـی نیاز باید کرد

    کـنـون کـه دسـت بـه دامان سرو می‏نرسد

    بـه بـیـد عـاشـق مـجـنـون، نـیـاز بـایـد کرد

    غمی که در دلم از عشق گُلعذاران است

    دوا بــه جــام مــیِ چـاره سـاز بـایـد کـرد

    کـنـون کـه دسـت بـه دامان بوستان نرسد

    نــظــر بــه سـرو قـدی سـرفـراز بـایـد کـرد

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:نیسم,عشق,قبله,مجنون,نیاز,جهان,سرو,میخانه,بهار,
  • بهار امد

    بـهـار آمـد کـه غـم از جـان بـرد، غم در دل افزون شد

    چه گویم کز غم آن سروِ خندان، جان و دل خون شد

    گــروه عــاشــقــان بــســتــنــد مــحــمــلــهــا و وارسـتـنـد

    تـو دانـی حـال مـا وامـانـدگـان در ایـن مـیـان چـون شد

    گــل از هــجــران بــلـبـل، بـلـبـل از دوریّ گـل، هـر دم

    بـه طـرْف گـلـستان هر یک، به عشق خویش مفتون شد

    حــجــاب از چــهــره دلــدار مــا، بــاد صــبــا بــگــرفــت

    چـو مـن هـر کـس بـر او یـک دم نظر افکند، مجنون شد

    بـــهـــار آمـــد، ز گـــلــشــن بــرد زردیــهــا و ســردیــهــا

    بـه یُمـن خـور، گـلستان سبز و بستان گرم و گلگون شد

    بـــهـــار آمـــد، بـــهـــار آمـــد، بـــهـــار گـــل‏عـــذار آمــد

    بـه مـیـخـواران عـاشـق گـو: خـمـار از صـحـنه بیرون شد

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:بهار,دلدار,شعر,زیبا,گلشن,سبز,بستان,عاشق,مجنون,گلستان,صبا,بلبل,هجران,خندان,
  • در دلم بنشسته‌ای بیرون میا

    در دلم بنشسته‌ای بیرون میا
    در دلم بنشسته‌ای بیرون میا نی برون آی از دلم در خون میا
    چون ز دل بیرون نمی‌آیی دمی هر زمان در دیده دیگرگون میا
    چون کست یک ذره هرگز پی نبرد تو به یک یک ذره بوقلمون میا
    غصه‌ای باشد که چون تو گوهری آید از دریا برون بیرون میا
    سرنگون غواص خود پیش آیدت تو ز فقر بحر در هامون میا
    گر پدید آیی دو عالم گم شود بیش از این ای لولو مکنون میا
    نی برون آی و دو عالم محو کن گو برون از تو کسی اکنون، میا
    چون تو پیدا می‌شوی گم می‌شوم لطف کن وز وسع من افزون میا
    چون به یک مویت ندارم دست رس دست بر نه برتر از گردون میا
    چون ز هشیاری به جان آمد دلم بی‌شرابی پیش این مجنون میا
    بدره‌ی موزون شعرت ای فرید بسته‌ی این بدره‌ی موزون میا

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: شنبه 22 مهر 1391برچسب:شعر,مجنون,وسع,گردون,شراب,غواص,جان,هرگز,فقر,لطف,برتر,مغرور,موزون,
  • صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.com

    یک نفس تا خدا

    با ناز . . .

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا