یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

بیدار باش.....

بیدار باش...
بس است
چقدر میخوابی.
دیگر خسته نشده ای...
بس است....دیگر بس است...
من در بیداری عاشقت شدم تو هنوز خوابی..
من در بیداری تو را شریک خود کردم.تو هنوز خوابی..
بیدار باش...
بیدار شو..
کم کم دارد چشم هایم کم سو میشود از انتظار نشستن و تو را ندیدن...
تو مانند سرابی که همیشه خیالی ست در پشت یک واقعیت محال...
من دیگر خسته شدم از این بیداری و انتظار کشیدن
میخوابم برای همیشه..
تو بیدار میشوی و حسرت یک لحظه بیداری من را میکشی...
حسرت یک لحظه بیدار بودن با هم را...
اما افسوس که دیگر دیر شده....
من میخوابم...
تو بیدار باش...

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: دو شنبه 22 آبان 1391برچسب:بیدار,خیال,انتظار,هنوز,خسته,حسرت,افسوس,
  • تو را ... تو را کم دارم این روزها ...

    چیزی کم دارم !

    حس غریب گم شده ای

    نزدیک؛

    مثل اشک به گونه هایم

    و دور ؛

    مثل فاصله ... من ... تو ... آرزوها !

    چیزی کم دارم

    شبیه هوس کردن اقاقی

    در زمستانی سرد !

    لمس یک رویای محال

    پس از آه حسرت آلود بیداری !

    و چشم های تو

    نشانی از گم شده ام دارد

    اندوهی که می شناسم اش !

    دستی به شانه ام می گذاری

    شاید این مرده

    به تلقین : « دوستت دارم»

    جان بگیرد !

    اما من سردم است،

    هوای مــــــردادی خنده ای ،

    نگاه باران زده ای ،

    سلام ساده ای ،

    دل بیقراری ،

    چیزی را

    کم دارم

    که در روزمرگی ها گم شد ...

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:هوس,محال,رویا,حسرت,ارزو,حسرت,ساده,بیقرار,مرگ,سلام,
  • آی خدا دلم واست تنگ شده

    وی خلوت پر از همهمه, که صدایی به صدات نمیرسه
    اگه میتونی منو دعا بکن, من که دستم به خدا نمیرسه

    آسمونا ارزونی پرنده ها, جای آسمونا یه قفس بده
    همه ی دار و ندارمو بگیر, هر چی بودمو دوباره پس بده

    بازم هیچ راهی به مقصد نرسید, من هزار و یک شبه معطلم
    تا ته جاده ی دنیا رفتم و بازم انگار سر جای اولم

    چرا دنیا با تمام وسعتش مرحمی برای زخم من نداشت؟
    پای هر چی که دویدم آخرش حسرت داشتنشو توو دلم گذاشت

    سر رو شونه های سنگ روزگار قد این فاصله هق هق میکنم
    دارم از ثانیه ها سیر میشم, دارم از دوری تو دق میکنم

    پشت خنده های مصنوعی من, دل به این بغض گلوشکن بده
    روزگار سردمو ورق بزن دست مهربونتو به من بده

    گم شدم توی شبی که خودمم, شبی که حتی یه فانوس نداره
    منو با خودت ببر به روشنی, آخه هیشکی مث تو منو دوس نداره

    لک زده دلم واسه یه همزبون, شیشه ی دل همه سنگ شده
    میدونی دلیل گریه هام چیه؟ آی خدا دلم واست تنگ شده

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: جمعه 5 آبان 1391برچسب:همزبون,عاشقانه,زیبا,دلنوشته,بغض,شیشه,سنگ,مرحم,حسرت,مصنوعی,تنگ,
  • **نه, فقط تنهایی سنگین است…**

    کاش می شد هیچ کس تنها نبود…
    کاش می شد دیدنت رویا نبود…
    گفته بودی با تو میمونم ولی
    رفتی و گفتی که اینجا جا نبود…
    سالیان سال تنها مانده ام،
    شاید این رفتن سزای ما نبود…
    من دعا کردم برای بازگشت،
    دستهای تو ولی بالا نبود…
    بازهم گفتی که فردا میرسی ،
    کاش روز دیدنت فردا نبود…

    درد هرکس را طبیبی داده ای
    رنج هرکس را نصیبی داده ای
    ای خدا آخر طبیب من کجاست
    مردم از حسرت نصیب من کجاست…!

    نه اینکه زانو زده باشم

    نه, فقط تنهایی سنگین است…

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: سه شنبه 2 آبان 1391برچسب:دلنوشته,زیبا,خواندنی,سنگین,طبیب,حسرت,نصیب,دعا,دیدن,تنها,مانده,رویا,
  • **یک شبی مجنون نمازش را شکست..**

    یک شبی مجنون نمازش را شکست

    بی وضو در کوچه ی لیلا نشست

    عشق آن شب مستِ مستش کرده بود

    فارغ از جام الستش کرده بود

    سجده ای زد بر لب درگاه او

    پُر ز لیلا شد دل پر آه او

    گفت یارب از چه خوارم کرده ای

    بر صلیب عشق دارم کرده ای

    جام لیلا را به دستم داده ای

    وندر این بازی شکستم داده ای

    نیشتر عشقش به جانم می زنی

    دردم از لیلاست آنم می زنی

    خسته ام زین عشق ، دل خونم نکن

    من که مجنونم ، تو مجنونم نکن

    مرد این بازیچه دیگر نیستم

    این تو و لیلای تو … من نیستم

    گفت ای دیوانه لیلایت منم

    در رگ پنهان و پیدایت منم

    سالها با جور لیلا ساختی

    من کنارت بودم و نشناختی

    عشق لیلا در دلت انداختم

    صد قمار عشق یکجا باختم

    کردمت آواره ی صحرا نشد

    گفتم عاقل می شوی اما نشد

    سوختم در حسرت یک یا ربَّت

    غیر لیلا بر نیامد از لبت

    روز و شب او را صدا کردی ولی

    دیدم امشب با منی گفتم بلی

    مطمئن بودم به من سر می زنی

    در حریم خانه ام در می زنی

    حال این لیلا که خوارت کرده بود

    درس عشقش بی قرارت کرده بود

    مرد راهش باش تا شاهت کنم

    صد چو لیلا کشته در راهت کنم

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: سه شنبه 2 آبان 1391برچسب:مجنون,نماز,شکست,صلیب,لیلا,عشق,خسته,فارغ,حسرت,حریم,خانه,دیوانه,عشق,,
  • دلم از تو گرفته

    با اینکه خیلی دوستت دارم اما ، دلم از تو گرفته

    ببین چشمانم را که قطره های اشک بر روی آن نشسته

    نه آرامم میکنی نه با قلبم مدارا میکنی

    نه میگویی دوستم داری ، نه فکری به حال قلبم میکنی

    اینگونه میشود که در لحظه های دلتنگی ام با غمها سر میکنم

    نه با صدای مهربان تو

    این حسرت است که در دلم نشسته از سوی تو

    هر چه خودم را به بی خیالی میزنم نمیشود ، نمیتوان از تو گذشت

    نمیتوان به هوای نبودنت در ساحل بی قراریها نشست

    تنها میشود بی تو ، بی نفس دفتر زندگی را برای همیشه بست

    با اینکه خیلی دلم از تو گرفته ، بغض گلویم را گرفته

    اما نمیدانی ، تو نمیدانی که چه عشقی در دلم نهفته

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: سه شنبه 2 آبان 1391برچسب:دوست,قطره,اشک,حسرت,دلتنگی,دلم گرفته,بی خیال,بی نفس,ساحلودفتر,زندگی,قلب,مدارا,مهربان,
  • دست هایت درد هایم را تسلا میکند

    بر مزارم گریه کن اشکت مرا جان میدهد


    بوسه هایت بوی عشق بوی باران میدهد


    دست بر قبرم بکش تا حس کنی مرگ مرا


    دست هایت درد هایم را تسلا میکند....................................................................خدایا ،

    به من زیستنی عطا کن ،

    که در لحظه مرگ ،

    بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است ،

    حسرت نخورم .

    و مردنی عطا کن ،

    که بر بیهودگی اش ، سوگوار نباشم .

    بگذار تا آن را من ، خود انتخاب کنم ،

    اما آن چنان که تو دوست داری .

    « چگونه زیستن » را تو به من بیاموز ،

    « چگونه مردن » را خود خواهم آموخت !

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: سه شنبه 2 آبان 1391برچسب:بیهودگی,حسرت,عطا,سوگوار,قبر,زیستن,مردن,انتخاب,دکتر,شریعتی,مرگ,اشک,,
  • خیال کهنه

    امشب خیال زخمی من پر کشیده است

    سمت جنوب شرقی چشمت پریده است

    امشب در این اتاق پر از خاطرات تو

    چفیه، پلاک نقش تو را خوش تنیده است

    هرچند قاب خاطره در هم شکست از آه!

    از روزگار رفته که حسرت کشیده است

    می خواهم از تو آه ... نگویم ، نمی شود

    این شعر هم که خواب تو را باز دیده است

    ای کاش رد پای من از عشق تو گم شود

    آه این خیال کهنه کمی نارسیده است

    در گرگ و میش خاطره های گذشته باز

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:گرگ,میش,خیال,عشق,خاطره,حسرت,شرقی,چفیه,شکست,,
  • مظهر صبر

    هوای چشمانم ابریست
    بارانی نیست و این تشنه کویر
    در حسرت قطره ای باران میماند
    و چه سخت است درد حسرت...
    دردی که تمام وجود به آن مبتلاست
    چشم در حسرت باران ، تن در حسرت گرما
    و دل در حسرت عشق...
    و اما عشق...عشق که مظهر صبر است
    عشق که به چشم باران داد
    و به دست گرمی دستی که در آن فشرده شد
    و عشق که در دل ماند ولی معشوق رفت...
    حال یار با معرفت عشق ، غم است
    غم که روزی به در بسته خورد و اکنون...
    در ها همه ویران شده اند و راه باز است و جاده ای نیست...
    غم در کنار عشق ، روی دل نشسته و این دل...
    این دل از سنگینی عشق و غم به خود میپیچد و دم نمیزند
    وای از روزی که دل کم آورد
    ترکش باز میشود و دل تکه تکه میشود
    هر تکه به سویی ، آه ای دل که رفیقان را جدا کردی و حال
    فقط کینه به روی توست و سنگینی آن ، از هزاران غم بیشتر است
    دل هم حسرت میخورد ، حسرت عشق
    اما خوب که نگاه کند ، او را خواهد یافت
    عشق روی کوچک ترین تکه نشسته
    و در آغ وش غم میگرید

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:کوچک ترین,اغوش,گرم,اکنون,جاده,غم,سنگین,معشوق,جاده,حسرت,عشق,مبتلا,گرم,تشنه,کویر,ابری,غم,دل,,
  • تاحالا عشق رو اینجوری دیدین

    گفتم آخر عشق را معنا کنیم
    بلکه جای خویش را پیدا کنیم
    آمدم دیدم که جای لاف نیست
    عشق غیر از عین و شین و قاف نیست
    امدم گفتم به آوای جلی
    عین یعنی عدل مولایم علی
    شین یعنی شور الله الصمد
    قاف یعنی قل هوالله احد....................................................................................................عشق یعنی با غم الفــــت داشتن
    سوختن با درد نسبــــــت داشــتن
    عشق یعنی شب نخـفتن تا ســـحر
    عشق یعنی سجده ها با چــــشم تر
    عشق یعنی سر به زیر آویــتـختن
    عشق یعنی اشک حسرت ریـختن
    عشق یعنی هرچه گفتن هر چه کردن بهر او.........

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: شنبه 22 مهر 1391برچسب:عشق,سجاده,سجده,سحر,حضرت علی,حسرت,اشک,لاف,قاف,الفت,مولا علی,
  • صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.com

    یک نفس تا خدا

    بیدار باش.....

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا