یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

گلایه مجنون از خدا

یک شبی مجنون نمازش را شکست

بی وضو در کوچه لیلا نشست

عشق آن شب مست مستش کرده بود

خالی از جام الستش کرده بود

گفت یارب از چه خارم کرده ای

بر صلیب عشق دارم کرده ای

خسته ام زین عشق دل خونم مکن

من که مجنونم تو مجنونم مکن

مرد این بازیچه دیگر نیستم

این تو لیلای تو من نیستم

گفت ای دیوانه لیلایت منم

در رگت پیدا و پنهانت منم

سال ها با جور لیلا ساختی

من کنارت بودم و نشناختی

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: جمعه 19 آبان 1391برچسب:لیلا,مجنون,دیوانه,عشق,صلیب,عشق,سال,پیدا,پنهان,
  • بی خوابی

    نفسم بالا نمیاد تنم چه سرده

    با منه ازم جدا نمیشه حتی واسه یه لحظه

    رنگه زیبای خاطره های با تو بودن...

    ببین با من چیکار کردی ببین دستام و روحم...

    میلرزم مثله باد و بیقرارم شاهد مرگمم...

    تویه فکرم ....فکره دستایی که هیچوقت لمسش از یادم نمیره هیچوقت

    دستایی که دستایه غریبم رو گرفت محو گرماش شدم..

    که یهو میون راه دیدم که تنهام گذاشته...

    سراب بود انگار..

    یه وقتی بهم گفتی دوستم داری ولی من از عمق وجودم عاشقه تو شدم

    که آخرش غم دادی به دستم...

    تصویر نازت روبروی چشمامه منو دیوونه میکنه یاد بویه خوبه لباست...

    وقتی بغلش میکنم شالت رو میون دستام تن تو رو حس میکنم...

    یهو اشکم جاری میشه رو صورتم و روبرومه عکسات...

    هنوز هم زمزمه میشه تویه گوشه من حرفات...

    صدات رو دارم بگو که باز میای دوباره...

    نگو نمیشه روزگار اینه که اینا شعاره ...

    سراغم رو نمیگیری و انگار تو منو فراموش کردی به راحتی...

    نمی تونم تو قالب کلمه و حرف احساسم رو بگم که داره منو میبره تا پایه مرگ...

    من به معنای تمام اسیر تو شدم...

    تو کشیدی منو به صلیب فکری...

    تویه هر گوشه این اتاق تاریک و دلگیر نشستم و گریه میکنم...

    با اینکه سراغی از من نگرفتی زنگ زدم مادرت شاکی به شکلی

    جوابم رو داد بهم گفت کافیه هری...

    شکسته شد دله من مثله همیشه که من خواستم فقط حرفم رو بهت بگم ...

    اگه بدونم شکسته من تو رو آروم میکنه من میشکنم واست تا دارم تو بدن جون...

    یه حسه بدی دارم و چشمام می باره...

    قرصی میخورم تا بتونم بخوابم و تو رو تو خواب ببینم ...

    آخه خیلی دلتنگتم ...

     


     

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:دلنوشته,غم,بغل,سراب,انگار,یهو,عکس,شعار,حرف,احساس,صلیب,تاریک,دلتنگ,
  • **یک شبی مجنون نمازش را شکست..**

    یک شبی مجنون نمازش را شکست

    بی وضو در کوچه ی لیلا نشست

    عشق آن شب مستِ مستش کرده بود

    فارغ از جام الستش کرده بود

    سجده ای زد بر لب درگاه او

    پُر ز لیلا شد دل پر آه او

    گفت یارب از چه خوارم کرده ای

    بر صلیب عشق دارم کرده ای

    جام لیلا را به دستم داده ای

    وندر این بازی شکستم داده ای

    نیشتر عشقش به جانم می زنی

    دردم از لیلاست آنم می زنی

    خسته ام زین عشق ، دل خونم نکن

    من که مجنونم ، تو مجنونم نکن

    مرد این بازیچه دیگر نیستم

    این تو و لیلای تو … من نیستم

    گفت ای دیوانه لیلایت منم

    در رگ پنهان و پیدایت منم

    سالها با جور لیلا ساختی

    من کنارت بودم و نشناختی

    عشق لیلا در دلت انداختم

    صد قمار عشق یکجا باختم

    کردمت آواره ی صحرا نشد

    گفتم عاقل می شوی اما نشد

    سوختم در حسرت یک یا ربَّت

    غیر لیلا بر نیامد از لبت

    روز و شب او را صدا کردی ولی

    دیدم امشب با منی گفتم بلی

    مطمئن بودم به من سر می زنی

    در حریم خانه ام در می زنی

    حال این لیلا که خوارت کرده بود

    درس عشقش بی قرارت کرده بود

    مرد راهش باش تا شاهت کنم

    صد چو لیلا کشته در راهت کنم

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: سه شنبه 2 آبان 1391برچسب:مجنون,نماز,شکست,صلیب,لیلا,عشق,خسته,فارغ,حسرت,حریم,خانه,دیوانه,عشق,,
  • صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.com

    یک نفس تا خدا

    گلایه مجنون از خدا

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا