یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

آرزو دارم .............


خدا تنها روزنه ی امید است که هیچگاه بسته نمی شود،

تنها کسی است که با دهان بسته هم می توان صدایش کرد...

با پای شکسته هم می توان سراغش رفت،تنها خریداری ست

که اجناس شکسته را بهتر برمیدارد،تنها کسی است که وقتی همه

رفتند می ماند...وقتی همه پشت کردند آغوش می گشاید...وقتی همه

تنهایت گذاشتند محرمت می شود...وتنها سلطانی است که دلش با

بخشیدن آرام می گیرد نه با تنبیه کردن.

"خدا را برایت آرزو دارم"

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: پنج شنبه 25 آبان 1391برچسب:خریدار,دهان,صدا,دلنوشته,زیباترین,بهترین,سلطانتنها,امید,شعر,ناب,
  • دلم

    دلم را ورق می زنم

    به دنبال نامی که گم شد

    در اوراق زرد و پراکنده ی این کتاب قدیمی

    به دنبال نامی که من...

    ـمنِ شعرهايم كه من هست و من نيست-

    به دنبال نامی که تو...

    -توی آشنا-ناشناس تمام غزلها-

    به دنبال نامی که او...

    به دنبال اویی که کو؟

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: پنج شنبه 25 آبان 1391برچسب:ناشناس,دلنوشته,زیبا,عاشقانه,کتاب,قدیمی,غزل,,
  • دلاویزترین شعر جهان

    « دوستت دارم » را

    من دلاویزترین شعر جهان یافته ام

    این گل سرخ من است.

    دامنی پر کن از این گل که دهی هدیه به خلق

    که بری خانه دشمن

    که فشانی بر دوست،



    راز خوشیختی هرکس به پراکندن اوست!

    در دل مردم عالم – به خدا -

    نور خواهد پاشید

    روح خواهد بخشید.



    تو هم ای خوب من ! این نکته به تکرار بگو

    این دلاویزترین شعر جهان را همه وقت

    نه به یکبار و به ده بار، که صد بار بگو

    « دوستم داری » را از من بسیار بپرس

    دوستت دارم را با من بسیار بگو

    javahermarket

    گاه میرویم تا برسیم

    گاه می رویم تا برسیم.
    کجایش را نمی ‌دانیم.
    فقط می‌ رویم تا برسیم ...



    بی خبر از آنکه همیشه رفتن راه رسیدن نیست.
    گاه برای رسیدن باید نرفت، باید ایستاد و نگریست.
    باید دید، شاید رسیده ای و ادامه دادن فقط دورت کند.
    باید ایستاد و نگریست به مسیر طی شده ...



    گاه رسیده ای و نمی‌ دانی
    و گاه در ابتدای راهی و گمان می کنی رسیده ای
    مهم رسیدن نیست، مهم آغاز است
    که گاهی هیچ روی نمی دهد
    و گاهی می شود بدون آنكه خواسته باشی!



    پدرم می گفت تصمیم نگیر!
    و اگر گرفتی آغاز را به تأخیر انداختن، نرسیدن است
    اما گاهی آغاز نکردنِ یک مسیر بهترین راه رسیدن است



    گاه حتی لازم است بعد از نمازت بنشینی و فکر کنی،
    ببینی كه ورای باورهایت چیست؟
    ترس یا اشتیاق یا حقیقت؟



    گاهی هم درختی، گلی را آب بدهی، حیوانی را نوازش کنی و غذا بدهی؛
    ببینی هنوز از طبیعت چیزی در وجودت هست یا نه؟



    یا پای کامپیوترت نباشی، گوگل و یاهو و فلان را بی‌خیال شوی
    با خانواده ات دور هم بنشینید، یا گوش به درد دل رفیقت بدهی و
    ببینی زندگی فقط همین صفحه نمایش و فضای مجازی نیست ...



    شاید هم بخشی از حقوقت را بدهی به یک انسان محتاج تا ببینی
    در تقسیم عشق در نهایت تو برنده ای یا بازنده؟



    لازم است گاهی عیسی باشی
    ایوب باشی
    و بالاخره لازم است گاهی از خود بیرون آیی و
    از فاصله ای دورتر به خودت بنگری و با خود بگویی:
    سالها سپری شد تا آن شوم که اکنون هستم ...
    آیا ارزشش را داشت؟



    سپس کم کم یاد می ‌گیری
    که حتی نور خورشید هم سوزاننده است اگر زیاد آفتاب بگیری
    می آموزی كه باید در باغ خود گل پرورش دهی
    نه آنكه منتظر کسی باشی تا برایت گلی بیاورد.
    یاد می ‌گیری که می‌ توانی تحمل کنی که در خداحافظی محکم باشی
    و یاد می گیری که بیش از آنكه تصور می كردی خودت و عمرت ارزش دارد

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: دو شنبه 22 آبان 1391برچسب:درخت,گوگل,بهترین,مسیر,تاخیر,عیسی,ارزش,منتظر,افتاب,زیاد,
  • نمی دانم از چه بگویم......

    نمی دانم از چه بگویم از احساسم به تو که روزی آمد و خانه ی دلم را پر کرد؟؟


    یا از روزی که دریافتم دل دیگری را می پرستی؟؟


    یا از آرزو های پرپر شده ای که با چشم خود دیدم...نه!!


    بگذار از آسمان بی ستاره ام بگویم ...


    از سیاهی شب ....


    که لحظه به لحظه بیشتر تنهاییم را به رخم می کشد ..نه!!


    بگذار بگویم که هنوزم آرزویم هستی.....

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: دو شنبه 22 آبان 1391برچسب:ارزو,هنوز,ستاره,چشم,خانه,دل,سیاه,تنها,
  • سخته....

    سخته تو فکر کسی باشی که همیشه تو فکر کس دیگس...

    خوشی زندگیت کسی باشه که نبودنت آرزوشه...


    برای کسی می میری که به امیدبودن کنار یکی دیگه زندس...

    چه لحظه ای وقتی ببینی عشقت وجودت قشنگترین بهونه ی زندگیت مال یکی دیگس...

    بهش بگی فراموشت کردم واسه همیشه....

    اما تنها کاری که بتونی بکنی این باشه که از پیشش بری و نتونی فراموشش کنی....


    ولی وانمود کنی فراموشش کردی....


    اونوقت تازه میفهمی معنی عشق چیه؟!؟!......

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: دو شنبه 22 آبان 1391برچسب:سخت,فراموش,عشق,دلنوشته,قشنگ,زیبا,بهونه,زندگی,امید,ارزو,عشق,فهمیدن,
  • بیدار باش.....

    بیدار باش...
    بس است
    چقدر میخوابی.
    دیگر خسته نشده ای...
    بس است....دیگر بس است...
    من در بیداری عاشقت شدم تو هنوز خوابی..
    من در بیداری تو را شریک خود کردم.تو هنوز خوابی..
    بیدار باش...
    بیدار شو..
    کم کم دارد چشم هایم کم سو میشود از انتظار نشستن و تو را ندیدن...
    تو مانند سرابی که همیشه خیالی ست در پشت یک واقعیت محال...
    من دیگر خسته شدم از این بیداری و انتظار کشیدن
    میخوابم برای همیشه..
    تو بیدار میشوی و حسرت یک لحظه بیداری من را میکشی...
    حسرت یک لحظه بیدار بودن با هم را...
    اما افسوس که دیگر دیر شده....
    من میخوابم...
    تو بیدار باش...

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: دو شنبه 22 آبان 1391برچسب:بیدار,خیال,انتظار,هنوز,خسته,حسرت,افسوس,
  • تو...

    تو مرا آنقدر آزری...

    که خودم کوچ کنم از شهرت...

    تو خیالت راحت...

    میروم از قلبت...
    میشوم دورترین خاطره در شبهایت...

    تو به من میخندی...

    و به خود می گویی...
    باز می آید و میسوزد از این عشق.....

    ولی...

    بر نمیگردم ...

    نه !!

    می رم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد

    عشق زیباست و حرمت دارد....

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: دو شنبه 22 آبان 1391برچسب:عشق,زیباست,تب,قلب,شب,خاطره,شهرت,,
  • با صدایی خسته

    با صدایی خسته و نگاهی عاشق با دستانی بی تاب و روحی آشفته آهی از آتش دل می آید و سوگوارانه نامش را زیر لب زمزمه می کنم.
    با اشکانی بر لب در وجود خود می نگرم که من کیستم؟
    تنهاترین تنها... که شاید ستاره ای در آسمان سرنوشتم بیداد می کند و با وجودی خسته فریاد غم و درد و بی کسی را نعره می کشد و وجودش را در خدای آسمانش پیدا می کند .
    من عاشقم عاشقی که تنهایش را از ترس بی کسی فیاد خواهد کشید و سرنوشت را تنها مجرم این زندان اسیری می داند.
    زندانی که از چهار گوش آن آتش خشم و کینه شعله ور می شود و رهایی را ارزو خواهم کرد.
    خنده را بر لبانم شوم و اشک را پناه بی کسی هایم می دانم و تنها ازاو یاری می خواهم ائ که حس کرد تنهایی چیست.
    نگاهم بی هدف به دور دست می نگرم حتی نقطه ای سیاه نخواهم دید.
    پر پرواز ندارم خسته ای منتظرم و در این غربت با نومیدی در کویر سوزناک عشق سکوت می کنم و هیچ نخواهم گفت.
    هیچ نمی گویم که فریادی آشکار و کوبنده باشد بر آن کس که می داند و خود را به نادانی می زند.
    او که تنهاییم را دید و با رفتنش چیزی بیش از آن را یادگار گذاشت.
    انتظار معنا گرفت عشق را حس کردم و دانستم با داشتن این دو تنهایی معنا می شود.
    از این سرزمین خفته دلگیرم که هر کس به فکر خویش است و دیگر صدایی از عشق نمی آید.
    مجنون ها رفته اند شاید ز این بی مهری ها خسته اند و تمام فرهادها به ظاهر مرده اند .
    رفته اند که نباشند من هم میروم به دور دست به جایی که عشق را در چشمان فرشتگان ببینم نه لاشخور های انسان نما.
    دلگیرم و هیچ نخواهم گفت من میدانم روزی جوانه های عشق در کویر سرد این سرزمین خواهد رویید.
    روزی که خیانت را از صفحه ی روزگار پاک کنند و تنها فقط عشق را ماندگار یابند و باز می گویم من عاشقم.و اینک لحظه ی جدایی فرا خواهد رسید.
    لحظه ای که مرگ را همرنگ زندگی خواهم دید و نیز پاسخی که اشکهایم را از ریختن باز بدارد ساده میگریم و ه ساده خواهم مرد.
    هیچ کس نخواهد دید فنا شدنم را و هیچ کس احساس تنهاییم را نشنید.
    به انتظار لحظه ی وصال آسمان را میگریم و باز صدایش خواهم کرد باشد که این انتظار پایان پذیرد باشد که مرحمی بر دلتنگم باشد . باشد که احساس نگاهت را بر تار و پود وجودم بنگرم و باور خواهم کرد که سایه تنهایی بر وجودم چیره خواهد شد....

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: دو شنبه 22 آبان 1391برچسب:صدا,خسته,دلگیر,جوانه,فرهاد,شیرین,عشق,ماندگار,غربت,تنهایی,فریاد,اشک,سایه,
  • دلم تنگته...

    دلت می آید

    نمانی

    و نگاه هایِ مرا

    هزار سال آواره کنی ؟!!
    گیرم که هزار سال نه،

    یک لحظه!

    دلت می آید

    نیایی

    و چشمانم بر در

    خمیده بماند؟!!
    گیرم که خمیده نه،

    منتظر....

    خیلی وقت نیست

    فکر می کنم امروز که بگذرد

    چند قرن می شود!؟

    اشک

    نه در پس ِ اندیشه

    که بر روی گونه ها جاری ست

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: دو شنبه 22 آبان 1391برچسب:خمیده,دل,هزار,فکر,قرن,اندیشه,لحظه,
  • صفحه قبل 1 2 صفحه بعد


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.com

    یک نفس تا خدا

    آرزو دارم .............

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا