یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

سرگرمی جوک

یارو می ره دزدی تفنگو میذاره پشت گردن طرف می گه تکون بخوری با لگد می زنم تو سرت


روشنفکره داشته اظهار نظر می‌كرده:
این جلال آل احمد كه هی ازش تعریف می‌كنن، فقط یه كتاب خوب نوشته كه اسمش بوف كوره.
یكی گفت: بوف كور كه مال صادق هدایته!
یارو گفت: دیگه بدتر، یه كتاب خوب داره، اونم صادق هدایت براش نوشته!


غضنفر میخواسته یك كبریت سوخته رو روشن كنه،هرچی میزده كبریت مادرمرده روشن نمیشده. رفیقش بهش میگه: بابا خوب شاید كبریتش خرابه! غضنفر میگه: نه بابا، همین پنج دقیقه پیش روشن شد


یارو زنش سبزه بوده، سیزده به در میندازتش بیرون...


غضنفر سوار آسانسور میشه، می‌بینه نوشته‌: ظرفیت 12 نفر. باخودش میگه: عجب بدبختیه‌ها! حالا 11 نفر دیگه از كجا بیارم؟!


به یه آقا میگن اسم كوچیك فردوسی چیه؟
می‌گه:میدان


به غضنفر میگن لپ لپ می‌خری؟
میگه: آره! میگن حالا جایزه هم توش داره؟
میگه فكر نمی‌كنم، ‌من لپ لپ رو واسه كیفیتش می‌خرم!!!

غضنفر جوراب می‌خره براش بزرگ بوده جلوش پنبه می‌ذاره!


به غضنفر میگن میزان تحصیلات؟ میگه PHD. میگن یعنی چی؟ میگه:
Passed Highschool with Difficulties..

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: جمعه 19 آبان 1391برچسب:غضنفر,جوک,سرگرمی,اسانسور,کبریت,روشن,ترکی,لری,لطیفه,اصفهانی,
  • اینجا تاریک تاریک است

    دلتنگ دلتنگم و راه فراری نیست ازین دلتنگی

    بار زندگی بر دوشم سنگین و آوای نا امیدی ام بلند

    پنجره ای گشوده نیست به باغ مهتاب

    اینجا تاریک تاریک است

    شمع امیدم از اشک هایم خیس

    و به هیچ حیله ای دیگر روشن نمیگردد

    اینجا تاریک تاریک است

    مرا با خود ببرید ای کبوتران مسافر

    مرا با خود ببرید

    مرا که هرگز بر بامی بلند ننشستم

    و ستاره ای از آسمان نچیدم

    مرا که به هر نقطه خاکی که پا نهادم

    باید از دل بستگی ها دل میبریدم

    مرا با خود ببرید ای کبوتران مسافر

    مرا با خود ببرید

    که اینجا دیگر جای من نیست

    و این قلبی که در سینه میتپد دیگر قلب من نیست

    قلب من را در شبی تاریک دزدیده اند

    و رگهای رابطه را بریده اند

    به من نگویید آنکه رفته بازمیگردد

    نه به من نگویید

    که رفتگان دیگر هرگز بر نمیگردند

    و آنچه بر جای میماند خاکستریست از خاطره ای غبار آلود

    و شبه ای از یادی که نه دیگر نه مهربان است و نه خوب

    از من نخواهید که آرام گیرم آرام

    که قامت آرامشم را طوفانی خشمگین و خروشان بر خاک فکنده بر خاک

    و ریشه تحملم را از جای کنده از جای

    به من نگویید که صبور باشم ... صبور

    که کاسه حوصله ام از صبر خالیست و جام طاقتم شکسته

    نه از من نخواهید به من نگوییید که اکنون منم تنهای تنها

    رو در روی زندگی ایستاده ام

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: جمعه 5 آبان 1391برچسب:دلبستگی,هرگز,روشن,حیله,کبوتر,اسمان,شمع,امید,شب,تاریک,زندگی,
  • چگونه تورا فرياد كنم

    چگونه تورا فرياد كنم وقتي كه پژواك صدايم در كوچه پس كوچه هاي تنهايي

    طنين انداز گشته است...

    چگونه تو را بخوانم وقتي كه آرزوهايم بر باد رفته است و تو ديگر نيستي تا حرفهاي

    ناگفته دلم را بشنوي و مرهمي باشي بر روي زخم هاي دلم...!
    وقتي كه تو نيستي چه كسي سنگ صبور من خواهد شد...؟
    اين روزها هرچه بيشتر جست و جو مي كنم كمتر پيدايت مي كنم ، گويي در خود گم

    شده ام...

    گلهاي احساسم در كوير بي مهري هايت پژمرده اند و تو گويي همه چيز را از ياد

    برده اي...!!!

    اي بهار خزان شده كه نيامده كوچ كردي ، هنوز يادت در سينه من است و من چون

    شقايق داغدارم كه هرگز چشمان روشن تو را فراموش نخواهم كرد...!

    به رفتنت مي انديشم به رفتني كه دلم را شكست و قلبم را براي هميشه مهمان

    غم و اندوه نمود، چگونه دلتنگي هاي مرا نديدي؟
    بگو در كدامين بهار به انتظار آمدنت بنشينم كه رفتنت را هنوز باورنکرده ام

    و امشب مي خواهم از دلتنگي هايم برايت بگويم ، اين اولين باري نيست كه قلبم بر


    قلمم چيره مي شود و از جدايي ها شكايت مي كنم ، از چشم انتظاري خالصانه ام

    و از بد عهدي ايام!

    مي نويسم آنچه را كه در دلم است و سپيدي كاغذ را مانند روزگارم سياه مي كند ...

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: سه شنبه 2 آبان 1391برچسب:روزگار,جدایی,سینه,یاد,هنوز,چشم,روشن,همیشه,مهمان,خالصانه,
  • اس ام اس جدید 91

    نبوغ و نقشه هایی که من در فرار کردن از مدرسه داشتم

    مایکل اسکوفیلد توی فرار از زندان نداشت

    من حیف شدم!


    *
     * * * * * * * * * * * * * * * *


    اگه قرار باشه بین عشقت و ۱ میلیون دلار یکی رو انتخاب کنی

    اولین چیزی که با اون پول می خری چیه !؟



    جای خالیت را نه کتاب پر می کند ، نه قهوه ، نه حتی سیگار …

    من دلم آیفون ۵ میخواهد !!!

     

    *  * * * * * * * * * * * * * * * *

    کودک درونم هفته دیگه نامزدیشه اونوخت خودم یه نیمه گمشده هم ندارم !


    *
     * * * * * * * * * * * * * * * *

    دیگه کم کم هوا داره سرد میشه و از دست دعوا با بابامون سر کولر راحت میشیم ؛ دیگه باید خودمونو واسه مسابقات خاموش-روشن کردن بخاری آماده کنیم …

    *
     * * * * * * * * * * * * * * * *

    من و عشقم با هم خیلی فرق داریم !
    مثلا یکیش اینکه من وجود خارجی دارم ولی اون اصلا وجود نداره !

    *
     * * * * * * * * * * * * * * * *

    به یکی از این فامیلای ما گفتن عسل واسه چشم مفیده رفته مالیده به چشماش …
    دیگه کار از فشار تحریم گذشته یکی بره خورشیدو خاموش کنه !

    *
     * * * * * * * * * * * * * * * *

    دختر داییم دانشگاه ، رشته من قبول شده ؛ زنگ زده میگه : یه سوال تخصصی دارم !
    گفتم خب بپرس !
    میگه ریاضی ۱ دفتر چن برگ میخواد ؟؟؟

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:ریاضی,عسل,تخصصی,عسل,جوک,91,اس ام اس,مفید,فامیل,کولر,روشن,خاموش,ایفون,قهوه,سیگار,جای خالی,
  • چرا زنها شنونده بهتری هستند ؟

    در کل ، زنها شنونده های بهتری هستند. بر اساس نتایج اسکن های MRI ، وقتی زنها در حال گفتگو هستند هر هفت ناحیه ی

    مغزشان،به طور کامل درگیر میشود در حالیکه در مردان فقط دو ناحیه فعال میشود.

    مردها به خصوص هنگامی که تلویزیون روشن است با نصف حواسشان به زن ها گوش میکنند. چون مردان در یک لحظه فقط یک

    حسگر برای دریافت اطلاعات دارند. یعنی آن ها نمی توانند هم به تلویزیون نگاه کنند و هم به حرف زدن کسی گوش کنند ولی

    زن ها اینکار را خیلی راحتتر انجام میدهند .

    و در آخر اینکه بزرگترین گناهی که یک مرد می تواند در طول زندگی با یک زن مرتکب شود آن است که هنگامی که او حرف میزند

    به صحبت هایش گوش نکند.

    و هر مردی این جمله را با عصبانیت از همسرش بارها شنیده است که : ( اصلا به من گوش نمیکنی ؟ )

    مردان هم به طور معمول خیلی سریع می گویند: ( چرا گوش میکنم ) و زن در حالی که دستش را تکان می دهد آمرانه

    می پرسد: ( خیلی خوب من حالا چی گفتم ؟؟؟) و در ادامه...............

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:سریع,زن,داساتن,جالب,زیبا,مرد,صحبت,زندگی,گناه,بزرگتر,روشن,اطلاعات,شنونده,ناحیه,
  • به نیابت پروانه ای

    به نیابت پروانه ای حرف میزنم که

    پیله کرده در استخوانهایم

    و سراغ دشتی را میگیرد

    که بدون تو

    انگار هویت اش را از دست داده است

    هیچ دشتی

    به لهجه محلی ام حرف نمی زند

    انگار باید جایی میان خواب هایم

    برای چشم پوشی از این انتظار داشته باشم

    و با این دیوار بلند

    کنار بیایم

    که نه فرو میریزد

    و نه میتوان از آجرهایش برداشت

    نه میتوان پروانه ها را انکار کرد

    نه میتوان در روز روشن

    به دشت تاریکی پناه برد

    حالا باید فکری بکنم

    برای

    حفظ آفتاب روی گونه هایم


    ...."نسیم جعفری"

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:دلنوشته,شعر,عاشقانه,زیبا,ناب,انتظار,خواب,اجر,روشن,تاریک,پناه,افتاب,گونه,
  • من كه از ياد نبردم و نخواهم برد اما....

    من كه از ياد نبردم
    و نخواهم برد
    اما تو ميتواني
    كه فراموش كني
    آمدي و مرا به اوج رساندي
    تو سبزو ساده ترين اتفاق بودي
    و پلك هاي تبسم مرا صدا كردي
    دستهاي غريبه ات به تارو پود خسته ام گلي داد
    دستهايم را فشردي
    گل را به امانش سپردي
    خواستي عهدي باشد گرم براي روز هاي سردي كه مي آيند
    اما سردي زمانه كافي نبود كه خودت را هم دريغ كردي؟
    نه تو نميداني
    كه من تا آخرين نفس
    وفادار عهد توام
    نه ازآن رو كه وابسته بمانم
    گرچه تو دل به هزاران سرا داري و يادي نميكني
    كه اينجا اگر راهي ميجويي اميني ست از دلي كه برايت روان شد
    اما من گلبرگهاي مهرت را گرامي ميدارم
    تو در حضور نفس گرم تابستان
    پر از سخاوت سرخ يك ترانه بودي
    تمام دفتر جانم را پر از خودت كردي
    بهانه اي شدي و رفتي
    من
    به سايه روشن تقدير شدم تسليم
    حال كجايي تا مرا رساني تا به اوج؟
    دلم دوباره برايت بهانه ميگيرد
    اگر دوباره نگويي
    قصه از آغاز

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:نفس,تسلیم,تقدیر,روان,عهد,خسته,گل,صداقت,دلنوشته,تابستان,سایه,روشن,بهانه,اوج,سخاوت,
  • کاش میتوانستم...

    شب بود و چراغ ها خاموش من و ستاره ها بیدار بودیم

    پرده های اتاق را کنار زدم و عبور پرستوهای مهاجر را دیدم

    کاش میتوانستم هر شب برای ماهی های دریاچه قصه عشق را بگویم

    کاش میتوانستم تمام شادی ها را در شیشه ای بلورین جمع کنم و برایت

    هدیه دهم

    کاش بتوانم تنهای تنها در تاریکی شب های زمستانی از کوچه آرزوهایم بگذرم

    و در نقطه آرامی به تو برسم

    کاش همه انسانها خاموش میشدند و فقط صدا و نغمه های بهاریت را

    میشنیدم

    کاش همه جا تاریک میشد و خورشید فقط به اندازه لطافت گلهای نسترن به آن

    نقطه که تو هستی میتابید

    کاش فقط ماه رد پای تو را در کوچه ها به من نشان میداد

    کاش میشد تنها ؛ احساس نیلوفریت با من سخن میگفت

    کاش میتوانستی بوی سرزمین رویایم را برایم بیاوری

    ومن با تمام وجودم ؛ با تمام ذهن و قلبم ؛ با همه روشنایی ها و تاریکی هایم

    میگویم:

    دوستت دارم ....

    javahermarket

    صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.com

    یک نفس تا خدا

    سرگرمی جوک

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا