یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

همیشه دلتنگتم

سلام مهربون...حرفه امشبم از دلتنگیه

دلتنگی که شاید سهم تو از اون کمتره...

اما سهمه دله من آه...چه بگم

خلاصه یک روز که نیست این قصه...

تصور کن دلی که فقط به یک شوق و یک امید میتپه

تصور کن چشمی که فقط یک تصویر رویایی داره

تصور کن دستی که گرمایه یک دست رو حس داره

تصور کن...دلتنگیه من که تو تصورت هم جا نمیگیره

مهسام دلتنگتم امروز آغاز رفتنت نیست دلتنگتم

دلتنگه لحظه ایی هستم که پیشم نیستی

من همیشه دلتنگتم...

مهسایه زیبایی هام و همه عشقم

تصور کن مردی که زنی رو دوست داره

تصور کن پشته اون همه دلتنگی خدا باز براش دلتنگی کنار گذاشته

آه...تصور کن...

تصور کن تو که تو تصورت هم دوست داشتنه من نمیگنجه

چشمات...آه و هزاران آه...

و دستای گرمت خدایا....

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:شاید,تصور,مهسا,عشق,دلتنگ,زیبایی,تصور,چشم,,
  • چطوری شد


    منم شنیدم
    نبین نکردم کاری
    زدم به بی خیالی
    گفتم شاید رروغ باشه
    گفتم که شاید نباشه
    گفتم که اشتباهمه
    گفتم که نیست اینکه میگن
    گفتم اینم یکی از اون بالای هاست
    نفهمیدم خیانتش
    نفهمبدم زکر شبش
    فقط برای اون شبش
    قسم به عشق
    به عشق بی پناه برده بودم
    که نکنم فشقه کسی
    من یه یه بازندام
    منم که گیم اور شدم
    من رسیدم
    به ته خط
    منمممممممممم که بی پناه شدم
    تو که نبودیییی مثل من
    تظاهرات علاقه کرد درونم
    ولی از درونت فقط یه تظاهر بود
    دلم نمیاد
    گلگیتو پیش خدام کنم
    دلم نمیاد
    بگم
    دروغ می گفت
    دلم نمیاد
    بگم
    چطوری شعار می داد
    دلم نمیاد
    ولی بی جواب هم نمی مونی
    همون طوری که من رو شکستی
    می شکندت
    همون جوری که عذابم دادی
    از درون خندیدی
    عذابت می  دن می خندن
    .
    .
    .
    .

    .

    .
    .
    چی بگم (خدا به دادم برس )
     

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:دلنوشته,زیبا,عشق,خدا,درون,علاقه,پناه,شاید,اشتباه,دروغ,بی خیال,عذاب,,
  • **اما …. بهترین قسمت زندگی‌..**

    بد که باشی ، بیشتر توی خاطر آدما می مونی ؛ آدما خوبی رو خیلی زود از یاد می برن !

    اگر خداوند آرزویی در دلت انداخت ، بدان توانایی رسیدن به آن را در تو دیده ..

    بدترین قسمت زندگی‌ ؛ انتظار کشیدن است

    اما …. بهترین قسمت زندگی‌

    داشتن کسی‌ است که ارزش انتظار کشیدن داشته باشد … !!!

    هرگز منتظر فردای خیالی نباش!
    سهمت را از شادی های زندگی همین امروز بگیر….

    آموخته ام هرگاه کسی یادم نکرد؛ من یادش کنم. شاید او تنهاتر از من باشد …

    به کسی اعتماد کن که بتواند سه چیز تو را تشخیص دهد

    اندوه پنهان شده در لبخندت را،

    عشق نهان در عصبانیتت را ،

    و معنای حقیقی سکوتت را….

    بهای دوست نه از زیبایی اوست و نه از دارایی اوست فقط از وفای اوست…

    javahermarket

    براین باورم که..........

    بر این باورم که:
    - مفهوم واقعی زندگی، شنا برخلاف جهت رودخانه است؛ یک تلاش مداوم و مقدس برای غلبه بر تمامی ناملایمات.
    - لذتی که درد، در اصرار به ادامه‌ی زندگی دارد شادی نه!
    - قاطعیت در زندگی یعنی جواب رد به آن چیزهایی که نمی‌دانی یا انجام آن‌ها از توان تو خارج است.
    - در شادترین لحظات زندگی، از دردها و غم‌ها نیز سپاس‌گزار باشیم.
    - زنگار غم، بر آیینه‌ی هر دلی نمی‌نشیند، او قدر خود را خوبِ خوب می‌داند.
    - خبیث‌ترین مخلوق خدا را کسی بدانید که لحظه‌ای، فقط لحظه‌ای برای رسیدن به سر‌منزل مقصود، دلی را دچار رنجش کند.
    - قبل از مؤاخذه‌ی شیطان، خود را مؤاخذه کنیم.
    - از فرهنگ لغت ذهن و اندیشه‌ی خود، واژه‌هایی چون «ولی، اما، شاید، حدس می‌زنم و...» را حذف کنیم.
    - برخی خانم‌های خانه‌دار، یک‌هزارم وقتی را که در آشپزخانه می‌گذرانند، اگر صرف تربیت کودکان خود می‌کردند، قطعاً شمار ابن‌سیناها و ادیسون‌های ما، از شمار زندانیان ما بیش‌تر بود.
    - هنر انسان‌بودن و انسان‌ماندن، یک هنر منحصر‌به‌فرد است.
    - ریشه‌ی عشق‌های بی‌اندیشه، تنها و تنها در سرزمین ذهن‌های نادانی بارور می‌شود.

    javahermarket

    پند بس كن، كه نمی گيرم پند

    باز كن از سر گيسويم بند

    پند بس كن، كه نمی گيرم پند

    در اميد عبثی دل بستن

    تو بگو تا به كی آخر، تا چند

    از تنم جامه برون آر و بنوش

    شهد سوزنده لب هايم را

    تا به كی در عطشی دردآلود

    به سر آرم همه شب هايم را

    خوب دانم كه مرا برده ز ياد

    من هم از دل بكنم بنيادش

    باده ای، كه ز من بی خبری

    باده ای تا ببرم از يادش

    شايد از روزنه چشمی شوخ

    برق عشقی به دلش تافته است

    من اگر تازه و زيبا بودم

    او زمن تازه تری يافته است

    شايد از كام مردی نوشيده است

    گرمی و عطر نفس های مرا

    دل به او داده و برده است ز ياد

    عشق عصيانی و زيبای مرا

    گر تو دانی و جز اينست، بگو

    پس چه شد نامه، چه شد پيغامش

    خوب دانم كه مرا برده ز ياد

    زآنكه شيرين شده از من كامش

    منشين غافل و سنگين و خموش

    مردی امشب ز تو می جويد كام

    در تمنای تن و آغوشی است

    تا نهد پای هوس بر سر نام

    عشق توفانی بگذشته او

    در دلش ناله كنان می ميرد

    چون غريقی است كه با دست نياز

    دامن عشق ترا می گيرد

    دست پيش آر و در آغوشش گير

    اين لبش، اين لب گرمش ای مرد

    اين سر و سينه سوزنده او

    اين تنش، اين تن نرمش، ای مرد

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:چشم,شوخ,بنیاد,شب,یاد,شاید,گرم,اغوش,طوفان,عشق,غریق,دست نیاز,
  • دیشب تاصبح به دنبالت گشتم...

    دیشب تاصبح به دنبالت گشتم...

    لا به لای تمام خاطرات گذشته...

    تمام خویهایم را ورق زدم...

    لحظه لحظه اش را...

    ردپایت همه جا جاریست...

    اما...

    دوباره تکرار داستان همیشگی نبود تو و انتظارمن...

    امروز هم دوباره دنبالت میگردم...

    مثل همه روزهای نبودنت...

    امروز هم سراغت را ازتمام برگها میگیرم...

    شاید برگی را ازقلم انداخته باشم!

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:شعر,دلنوشته,انتظار,داستان,سراغ,شاید,قلم,دیشب,انتظار,خاطرات,لحظه,
  • اشتباه

    ودر آغاز
    انار بود
    و شب..
    درخت بود
    و ماه..
    و در آغاز خانه بود
    و كسي در خانه
    كه از يادرفته بود
    ما
    چراغ را به جاي خورشيد اشتباه گرفيم و
    ماندگار شديم
    تمامي راه را بي پا گذرانديم
    و ندانستيم
    كه شايد
    انارها
    در انتظار دست رسيده اي بودند
    تا چيده شوند.

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:انتظار,ماندگار,خورشید,اشتباه,شاید,انار,اغاز,خانه,اشتباه,ندانستیم,
  • شکرشکن

    من ندانستم از اول که تو بي مهر و وفايي

    و بجز مهري هات بر سر هيچ عهد نپايي

    اين همه آدم خو شتيپ و موفق سر راهت

    چه شد آخر به سرت زد که دل من بربايي؟

    دوستان عيب کنندم که چرا دل به تو دادم

    واقعا خام شدم، فارغ از اين چون و چرايي

    اي که گفتي مرو اندر پي خوبان زمانه

    خب! گرفتم پي بدهاي زمانه؛ نه! خدايي...

    اين نصيحت که نمودي، ز کجاي تو در آمد؟

    تو کجايي که ببيني منِ بدبخت! کجايي؟!

    مرد آن است که از دام تاهل بگريزد

    که تاهل همه بند است و تجرد، چو رهايي

    آن نه خال است و زنخدان و سر زلف پريشان

    که کند شاد مرا، بلکه طلاق است و جدايي

    من ندانم به چه نحوي بدهم مهريه ات را

    شايد آخر بروم در پي دزدي و گدايي

    فقر و درويشي و انگشت نمايي و ملامت

    همه سهل است؛ تحمل بکنم بار جدايي

    خلق گويند: (برو یک زن ديگر بسِتان ) نه!

    زن گرفتن، همه خبط است؛ چه مفرد، چه دوتايي


    "شکرشکن"

    javahermarket

    دردسر هاي دانشگاه

    دوران قبل از دانشگاه = حسرت 
    قبول شدن در دانشگاه = صعود
    كنكور = گذرگاه كاماندارا
    دوران دانشجويي = سالهاي دور از خانه
    خوابگاه دانشجويي = آپارتمان شماره13
    بي نصيبان از خوابگاه = اجاره نشين ها
    امتحان رياضي = كشتار بيوجرسي
    امتحان ميان ترم = زنگ خطر
    امتحان پايان ترم = آوار
    ليست نمرات دانشجويي = ديدنيها
    نمره امتحان = پرنده كوچك خوشبختي
    مسئولين دانشگاه = گرگها
    استادان = اين گروه خشن
    اشپزخانه = خانه عنكبوت
    رستوران دانشگاه = پايگاه جهنمي
    پاسخ مسئولين = شايد وقتي ديگر
    دانشجوي اخراجي = مردي كه به زانو در امد
    دانشجوي فارغ التحصيل = ديوانه از قفس پريد
    دانشجوي سال اولي = هالوي خوش شانس
    واحد گرفتن = جدال بر سرهيچ
    مدرك گرفتن = پرواز بر فراز آشيانه فاخته
    پاس كردن واحدها = آرزوهاي بزرگ
    مرگ استادها = جلادها هم ميميرند
    محوطه چمن دانشگاه =حريم مهرورزي
    استاد راهنما = مرد نامرئي
    كمك هزينه = بر باد رفته
    درخواست دانشجويان = بگذار زندگي كنم
    دانشجوي دانشگاه صنعتي = بينوايان
    برخورد استادان = زن بابا
    اتاق رئيس دانشگاه = كلبه وحشت
    شب امتحان = امشب اشكي ميريزم
    تقلب در امتحان = راز بقا
    يادگيري = قله قاف
    دانشجوي معترض = پسر شجاع
    دكتر بهداري = گله بان
    تربيت بدني1 = راكي
    تربيت بدني2 = راكي
    خاطرات استادها = اعترافات يك خلافكار
    انصراف = فرار از كولاك
    تصييح ورقه امتحان = انتقام
    نمره گرفتن از استاد = دوئل مرگ
    شاگرد اول = مرد 6مبليون دلاري
    آرزوي دانشجويان = زلزله بزرگ
    هيئت علمي = سامورا يي ها
    رئيس دانشگاه = ديكتاتور بزرگ
    رفتن به خوابگاه دختران = عبور از ميدان مين
    رئيس اموزش = هزاردستان
    معاون اموزش = دزد دريايي
    برخورد مسئولين = كميسر متهم ميكند
    از دانشگاه تا خوابگاه = از كرخه تا راين

     
    درد سر دانشگاه

    javahermarket

    بزرگ كه مي شوي ...

    بزرگ که می شوی


    غصه هایت زودتر از خودت قد می کشند


    دردهایت نیز


    غافل از آنکه لبخندهایت را...


    در آلبوم کودکیت جا گذاشته ای

    شاید بزرگ شدن اتفاق خوبی نباشد ...
    حكايت من و تو؛

    هميشه كوشيده ام كه از من نرنجــي

    ولي تو انگار

    هميشه مرا به عمد مي رنجاني..!

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: شنبه 22 مهر 1391برچسب:اتفاق,البوم,کودک,لبخند,حکایت,رنج,انگار,درد,غصه,غافل,شاید,اتفاق,,
  • صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.com

    یک نفس تا خدا

    همیشه دلتنگتم

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا