یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

دیشب تاصبح به دنبالت گشتم...

دیشب تاصبح به دنبالت گشتم...

لا به لای تمام خاطرات گذشته...

تمام خویهایم را ورق زدم...

لحظه لحظه اش را...

ردپایت همه جا جاریست...

اما...

دوباره تکرار داستان همیشگی نبود تو و انتظارمن...

امروز هم دوباره دنبالت میگردم...

مثل همه روزهای نبودنت...

امروز هم سراغت را ازتمام برگها میگیرم...

شاید برگی را ازقلم انداخته باشم!

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:شعر,دلنوشته,انتظار,داستان,سراغ,شاید,قلم,دیشب,انتظار,خاطرات,لحظه,
  • سکوت

    سكوت صدای گامـــــــــــــــهايم را باز پس م



    ــــــــــــــی دهد

    با شب خلـــــــــــــــــــوت به خانه می روم

    گله ای كوچك ازســـــــــــــــگها برلاشهء سياه خيابان می دوند

    خلوت شب آنها را دنــــــــــــــــــــبال می كند

    و سكوت نجوای گامــــــــــــــــــــــــهاشان را می شنود

    من او را به جای هــــــــــــــــــــــــــمه بر می گزينم

    و او می داند كه من راست می گويم

    او همه را به جای مـــــــــــــــــن بر می گزيند

    و من می دانم كه همــــــــــــــــــــــــه دروغ می گويند

    چه می ترسد از راســـــــــــــــــــــتی و دوست داشته شدن ، سنگدل

    بر گزيننده ء دروغها

    صدای گامهای ســـــــــــــــــــكوت را می شنوم

    خلوتها از با همی سگها به دروغ و درندگی بهترند

    سكوت گريه كرد ديـــــــــــــــــــــــــشب

    سكوت به خانه ام آمد

    سكوت سرزنشــــــــــــــــــــــــم داد

    و سكوت ساكت ماند

    و سرانجام

    چــــــــــــــشمانم را اشك پركرده است.

    javahermarket

    صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.com

    یک نفس تا خدا

    دیشب تاصبح به دنبالت گشتم...

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا