یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

دیشب تاصبح به دنبالت گشتم...

دیشب تاصبح به دنبالت گشتم...

لا به لای تمام خاطرات گذشته...

تمام خویهایم را ورق زدم...

لحظه لحظه اش را...

ردپایت همه جا جاریست...

اما...

دوباره تکرار داستان همیشگی نبود تو و انتظارمن...

امروز هم دوباره دنبالت میگردم...

مثل همه روزهای نبودنت...

امروز هم سراغت را ازتمام برگها میگیرم...

شاید برگی را ازقلم انداخته باشم!

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:شعر,دلنوشته,انتظار,داستان,سراغ,شاید,قلم,دیشب,انتظار,خاطرات,لحظه,
  • بن بست خاطرات

    دور شديم از هم
    به قدر دو عشق
    دو هزار خاطره
    از هزار كوچه
    زير بارانهاي گاهي تند
    براي تو
    گاهي آرام
    براي من...
    من ميخواهم راه ببرم از چشمانت
    به آن كوچه ها
    كه تو هنوز نيامده بودي ازشان بگذري
    اما من
    زير برف باران
    باپاهاي خيس زق زق كن
    به انتظار ايستاده بودم
    براي چشمهايي كه نيامد
    ايستاده بودم
    ..
    تو به سرانگشتهاي من مي آويزي و مي پيچي
    تا مگر گرماي تني تب دار
    در سرماي اطاقهاي خالي و ساكت را
    دوباره پيدا كني..
    نميشود
    ماهركدام
    بن بست خاطرات خوديم
    هزار خروار آجر آوارگيهاي مكرر

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:انگشت,ایستاده,خیس,خاک,ساکت,بن بست,خاطرات,اوارگی,گاهی,تند,عشق,هنوز,کوچه,باران,
  • دوستت دارم ...........

    دوستت دارم
    نه برای آنکه بگویم
    و نه برای آنکه بشنوند
    و نه حتی برای اینکه
    درجمع دوستدارانت باشم
    دوستت دارم...
    چون عشقت زیباست
    زلال است....
    عاشقت بودن مرا به اوج می رساند !
    مرا به لذتی دست نیافتنی دچار می سازد

    می خواهم بدانی
    که تو بخوانی یا نخوانی ،
    بخواهی یا نخواهی
    من عاشقت هستم ...
    و تا انتهای این دنیای پر از تهی
    هیچ کاری به جزدوست داشتنت ندارم !!
    هیچ دلیلی برای تنها گذاشتنت ندارم
    هیچ بهانه ای برای از یاد بردنت
    حتی برای لحظه ای
    ندارم ...!
    و هیچ راهی
    برای ترک خاطره ات ندارم .
    پس ،
    ای زیبای زیبا ترین خاطراتم !
    همین کافی ست که من دوستت دارم...

    فقط می خواهم
    آن تنها نگاه پاک را
    از این همه تنهایی
    دریغ نکنی ....!

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:دریغ,تنهایی,پاک,زیبا,دچار,لحظه,عشق,زیبا,زلال,دوست,تنها,خاطرات,
  • کریم باستانی یا آیس کیریم؟

    تا به حال به این اندیشیده اید که چرا هرگز در هیچ گزارش یا رسانه خارجی در مورد اینکه بستنی، این لیسیدنی پر طرفدار، در کجا و توسط چه کسی ساخته شد هیچ حرفی به میان نیامده؟! جواب این سوال در کتاب مردم دوران مشروطه در قفسه های خاک گرفته کتابخانه ملی موجود است که نیز افتخار دیگری است برای ما ایرانیان داستان از اینجا شروع میشه که فردی به نام کریم باستانی ملقب به کریم یخ فروش پسر جوانی از شهرری در بازار آن زمان (خیابان جمهوری امروز) بساط یخ فروشی داشت. یکی از مشتریان غالبا دائمی کریم کارمندان سفارت انگلستان در همان حوالی بودند. این مواجهه هر روزه کارمندان با کریم رابطه صمیمانه را بین آنها پدید آورد. کارمندان برای کریم که انگلیسی بلد نبود نام کریم یخی یا همان به گفته خودشان آیس کریم را برگزیدند در اواسط درگیریهای دوران مشروطیت کریم برای جلب بیشتر مشتری اقدام به پخش یخ در بهشت مبادرت ورزید. و در همین دوران و برای اولین بار با مخلوط کردن شیر و یخ و زرده تخمه مرغ و گلاب و شیره ملایر اولین بستنی تاریخ بشریت را ساخت. که مورد استقبال اهالی بازار و همسر سفیر انگلیس قرار گرفت مغازه ای در همان حوالی توسط سفیر انگلیس به کریم اهدا شد که بر سر در آن به زبان انگلیسی اسم فامیل کریم (باستانی) نوشته شده بود که ایرانی ها به اشتباه بستنی می خواندند. در زمان افتتاح فروشگاه سفیر انگلیس با گفتن we name it after you اسم محصول را به احترام کریم آیس کریم گذارد میرزا حسن‌خان مستوفی مستوفی‌الممالک دوران مشروطیت، در کتاب خاطراتش مینویسد این (کریم باستانی) لیسیدنیی ساخته است از سردابهای یزد سردتر، از پنبه خراسان نرمتر. سالها بعد کریم با یکی کارمندان سفارت انگلیس به نام الیزابت بسکین رابینز ازدواج کرده و به انگستان و بعد از آن به امریکا مهاجرت میکند

    javahermarket

    من به دنبال كسي مي گردم كه...

    من به دنبال کسی می گردم که دلش چون یاس است

    چشم هایش به صفای گل سرخ

    دستهایش پلی از احساس است

    من به دنبال کسی می گردم که سرانجام نگاهش آبیست

    سینه اش داغ شقایق دارد

    آسمان دل او مهتابیست

    من به دنبال کسی می گردم در قنوت چشم های غم زده

    در حریر خاطرات کودکی

    در سکوتی سربی ماتم زده

    من دنبال کسی می گردم در غروب غربت آینه ها

    درطلسم غصه های شاپرک

    در تمام عقده ها و کینه ها

    من به دنبال کسی می گردم عاشق بال کبوتر باشد

    دستهای او چنان پروانه ای

    روی گلهای معطر باشد

    من به دنبال کسی می گردم موج در دریای عمرش بی قرار

    اشکها در چشم او چون آینه

    عشق او تنها عبور از انتظار

    javahermarket

    عشقم ناراحت نباش...

    عشقم ناراحت نباش اگه دیگه بهت نمیزنگم یا اس 

                   نمیدم  ناراحت نباش اگه  دیگه به دیدنت نمیام 

    آخه...

    اخه یاد گرفتم

    یاد گرفته ام که چگونه بی صدا بگریم

    یاد گرفته ام که هق هق گریه هایم را با بالشتم ..بی صدا کنم

    عزيزم تو نگرانم نشو !! 

    یاد گرفتم

    یاد گرفته ام چگونه با تو باشم بی آنکه تو باشی !

    یاد گرفته ام ....نفس بکشم بدون تو......و به یاد تو !

    یاد گرفته ام که چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن...

    و جای خالی ات را با خاطرات با تو بودن پر کنم !

    عزيزم تو نگرانم نشو !!

    همه چیز را یاد گرفته ام !

    یاد گرفته ام که بی تو بخندم.....

    یاد گرفته ام بی تو گریه کنم...و بدون شانه هایت....!

    یاد گرفته ام ...که دیگر عاشق نشوم به غیر تو !

    یاد گرفته ام که دیگر دل به کسی نبندم ....

    و مهمتر از همه یاد گرفتم که با یادت زنده باشم و زندگی کنم !

    اما هنوز یک چیز هست ...که یاد نگر فته ام ...

    که چگونه.....!

    برای همیشه خاطراتت را از صفحه دلم پاک کنم ...

    و نمی خواهم که هیچ وقت یاد بگیرم ....

    عزيزم تو نگرانم نشو !!

    فراموش کردنت را هیچ وقت یاد نخواهم گرفت ...

          

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:عزیزم,عشق,خاطرات,هنوز,نگران,صفحه,دلم,خاطره,نمی خواهم,فراموش,
  • صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.com

    یک نفس تا خدا

    دیشب تاصبح به دنبالت گشتم...

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا