یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

سخته....

سخته تو فکر کسی باشی که همیشه تو فکر کس دیگس...

خوشی زندگیت کسی باشه که نبودنت آرزوشه...


برای کسی می میری که به امیدبودن کنار یکی دیگه زندس...

چه لحظه ای وقتی ببینی عشقت وجودت قشنگترین بهونه ی زندگیت مال یکی دیگس...

بهش بگی فراموشت کردم واسه همیشه....

اما تنها کاری که بتونی بکنی این باشه که از پیشش بری و نتونی فراموشش کنی....


ولی وانمود کنی فراموشش کردی....


اونوقت تازه میفهمی معنی عشق چیه؟!؟!......

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: دو شنبه 22 آبان 1391برچسب:سخت,فراموش,عشق,دلنوشته,قشنگ,زیبا,بهونه,زندگی,امید,ارزو,عشق,فهمیدن,
  • غفلت کرده‌ای مــادر !

    غفلت کرده‌ای مــادر !

    پشت ِ یک قلب ِ عـاشق ،

    فرزندت آرام آرام می‌‌میرد !

    و تــو ،

    فراموش کردن را ،

    به من نیاموختی !

    مــادر ؛

    به من بیاموز ،

    چگونه دوست نداشته باشم ،

    مـرا دریـاب مـادر...

    خالی‌ ِلحظه‌های ِمن ، پُر از اندوهی ژرف است !

    که مرا به نبودن ،

    نزدیک و نزدیک تر می‌کند...

    مــادر ؛

    از ضربان ِقلب ِمن بگیر ، این غم ِ کُشنده را...

    من ،

    آرام آرام

    می‌میرم !!!

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:غفلت,مادر,ضربان,قلب,اندوه,فراموش,
  • سربازآمریکایی

    ر ما خواهد بود.ما فقط مسئوول زندگی خودمان هستیم و اجازه نمی دهیم او آرامش زندگی ما را بر هم بزند. بهتر است به خانه بازگردی و او را فراموش کنى ،دراین هنگام پسر با ناراحتی تلفن را قطع کرد و پدر و مادر او دیگر چیزی نشنیدند.

    چند روز بعد پلیس نیویورک به خانواده پسر اطلاع داد که فرزندشان در سانحه
    سقوط از یک ساختمان بلند جان باخته و آنها مشکوک به خودکشی هستند.
    پدر و مادر آشفته و سراسیمه به طرف نیویورک پرواز کردند و برای شناسایی جسد پسرشان به پزشکی قانونی مراجعه کردند.
    با دیدن جسد؛ قلب پدر و مادر از حرکت ایستاد.
    پسر آنها یک دست و پا نداشت !

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: جمعه 19 آبان 1391برچسب:داستان,پسر امریکایی,قلب,پدر,مادر,پسر,اطلاع,سانحه,ارامش,تلفن,بهتر,فراموش,
  • امین

    چرا به من می گویند ،دوستش نداشته باشم

    مگر دوست داشتن جرم است ؟

    من نمی فهمم که چرا دوست داشتنش مرا به گناه خواهد

    کشاند من گناه نمیکنم من گناه را دوست ندارم

    ولی او را چرا...

    من او را فرا موش نمیکنم ولی گناهش راچرا ...

    من دوستش دارم و اور ا فراموش نمیکنم



    ولی گاهی گریز باید کرد و گاهی نمی شود گریخت



    وآن لحظه که نمیتوانی از آن بگریزی



    همان لحظه ای است که من از آن می ترسم ولی آن را تجربه کردم تجربه ای که خدایم ببخشاید و عشق واسطه



    شود تا بخشیده شوم



    *** آمین***

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: سه شنبه 2 آبان 1391برچسب:امین,گاهی,فراموش,گناه,گریز,جرم,گریخت,تجربه,عشق,,
  • دوباره...................

    دوباره باز اغاز بی پایان گریه های من شروع می شود

    و دوباره باید رویای شکفتن با تو را از یاد ببرم

    دوباره باید ارام و بی صدا در ظلمت شب

    از غم هجرانت گریه کنم تا تمام ستارگان و کهکشانها

    صداقت کلامم را با گریه هایم باور کنند

    به راستی که چه کسی آواز جدایی را سر داد

    و من را از تو جدا کرد

    لعنت بر تو ای روزگار بی وفا که ناقوس جدایی را

    تو به صدا در اوردی و اهنگ جدایی را نواختی

    حالا چگونه این دل من با این فریاد دلخراش جدایی کنار برود احساس می کنم که از جدایی نفرت دارم

    ولی عزیزم تو را هرگز فراموش نمی کنم

    اگر چه جدایی بین ما می افتد

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: سه شنبه 2 آبان 1391برچسب:دلنوشته,عاشقانه,بی وفا,فراموش,اهنگ,جدایی,ظلمت,گریه,ناقوس,دلخراش,ستارگان,نفرت,جدایی,
  • عاشق خویش فراموش مکن

    عاشقی محنت بسیار کشید
    تا لب دجله به معشوقه رسید
    نشده از گل رویش سیراب
    که فلک دسته گلی داد باب
    نازنین چشم بشط دوخته بود
    فارغ از عاشق دل سوخته بود
    گفت وه وه چه گل رعنا ئیست
    لایق دست چو من زیبائیست
    زین سخن عاشق معشوقه پرست
    جست در آب چو ماهی از شست
    خوانده بود این مثل آنمایهء ناز
    که نکویی کن و در آب انداز
    باری آن عاشق بیچاره چو بط
    دل بدریا زد و افتاد بشط
    دید آبیست فراوان ودرست
    بنشاط آمد ودست از جان شست
    دست وپایی زد و گل را بربود
    سوی دلدارش پر تاب نمود
    گفت کای آفت جان سنبل تو
    ما که رفتیم بگیر این گل تو
    بکنش زیب سر ای دلبر من
    یاد آبی که گذشت از سر من
    جز برای دل من بوش مکن
    عاشق خویش فراموش مکن
    خود ندانست مگر عاشق ما
    که ز خوبان نتوان جست وفا
    عاشقان را همه گر آب برد
    خوبرویان همه را خواب برد

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:عاشق,بساط,دلنوشته,عاشقانه,بیچاره,فراوان,دلدار,دلبر,فراموش,خوبرو,فلک,نازنین,
  • یک دقیقه سکوت!!!

    یک دقیقه سکوت!!

    به خاطر تمام آرزوهایی که
    در حد یک فکر کودکانه باقی ماندند!
    به خاطر امیدهایی که به نا امیدی مبدل شدند

    به خاطر شب هایی که با اندوه سپری كردیم!

    به خاطر قلبی که
    زیر پای کسانی که دوستشان داشتیم له شد!

    به خاطر چشمانی که همیشه بارانی ماندند!

    یك دقیقه سكوت!
    به احترام کسانی که
    شادی خود را با ناراحت کردنمان به دست آوردند!

    بخاطر صداقت
    که این روز ها وجودی فراموش شده است!

    بخاطر محبت
    که بیشتر از همه مورد خیانت واقع گردید!

    یک دقیقه سکوت
    به خاطر حرف های نگفته!!

    برای احساسی که همواره نادیده گرفته می شد!

    یک دقیقه سکوت
    به احترام قلب هایی که از سنگ اند!

    یک دقیقه سکوت!
    به احترام درک نشدنمان!

    و یك دقیقه سكوت
    برای زندگی از دست رفته ی مان ...!!!!

    javahermarket

    انگار همیشه پاسخم سکوت میشود

    چه فرقی میکند

    هر چقدر هم که من منتظرت باشم

    هرچقدر هم که بی تابی لحظه ها را

    با گریه و سکوت و این ساز فراموش شده پرکنم

    هرچقدر هم

    که خیال آمدن ات را

    با فال حافظ و غزل خوانی مهتاب

    روبرو کنم

    باز هم

    این چشمها می ماند این تاریکی شبها

    این درد و این همه اه کشیدنها

    انتهای راه حتی اگر طلوع هم باشد

    حسی می ماند به اینکه

    تومی آیی

    اما نه انگونه که باید می آمدی

    که انگار همیشه سهم من فراموش میشود

    که انگار همیشه پاسخم سکوت میشود

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:انتها,خیال,خیابون,طلوع,حافظ,غزل,انگار,سهم,پاسخ,فراموش,سکوت,تاریک,سهم,فراموش,,
  • تو فراموش نخواهي شد

    از خانه به سوي زمان
    در حركتم
    قرار بود
    در باران هميشه يادمان بيايد كه ما
    مهري به دل بستيم
    كه از سرشت عشق
    شگفتي آفريد...
    اما نميدانم چرا آنقدر باران امد
    تا كه كشته هايمان را آب برد
    ديگر نه از گندم سرزمين من خبري هست
    نه از آفتاب گرم مهرتو
    من
    اينجا در حركتي ديوانه وار
    دلزده از تمام رحمت ها
    بازهم نقش تو را پررنگ تر از هميشه
    به تصوير ميكشانم
    من ساقه اين گندمهاي به آب نشسته را
    همچنان داس ميزنم...
    تو ميتابي من
    اما
    زميني ديگر ندارم.
    آري خوب من:
    تو فراموش نخواهي شد
    نمور و تاريك
    ايستاده در گوشه اي
    نشاندمت
    تا كه
    هزاران حلقه عهد را در باران
    رها كنم
    از خيال وسوسه
    از ياد مهر...شگفتی.افرید.سرزمین.افتاب.باران

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:دلنوشته,عاشقانه,زیبا,شعر,گندم,رنگ,میتا,فراموش,حلقه,عهد,خیال,وسوسه,,
  • بيا از غم شكايت كن

    بيا از غم شكايت كن
    كه من هم درد تو هستم
    بيا شكوه از دل كن
    كه من نازك دلي خستم
    ..به توست خطاب من
    نازنينم:
    دلگير مباش
    از رفتنش
    از ماندنت
    از دردهايت
    هزاران بار مدارا را نواختم
    و بسيار گريستم..
    ميداني
    مراهم ببخش
    نميداني گاه كه عاشق ميشوم
    از خودم دلگير ميشوم
    گاه اگر از تو چيزي فراي بودنت و همراهيت ميخواهم
    مرا ببخش
    عاشق خودخواه است
    خاصيتش اين است
    نيازمند است
    دلم ميخواهد چون هوايي تازه برايت باشم
    بيايي نفس تازه كني
    آرامشي برگيري
    دوست دارم بداني كه تا چه حد براي دلت و براي دلم
    براي سكوت و دلتنگي هايش
    براي تمام دردهايش
    براي همه اين تنهايي
    .....
    واژه دوستت دارم را
    نواختم.

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:دلنوشته,عاشقانه,زیبا,عاشق,فراموش,نیازمند,نفس,تازه,خودخواه,دل,ارامش,دلتنگی,سکوت,ببخش,,
  • صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.com

    یک نفس تا خدا

    سخته....

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا