یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

اشک من خنده نداشت

ازم می خوای سلام بدم
چطوری روت میشه نگام کنی
چطور روت میشه ندا بدی دوست دارم
با این همه تظاهرت
من که ندیدم نشانه ی عاشقی
هر چی دیدم زرنگ بازی های دخترای این دور زمونه بود
منم به غربت رسیدم
من به عشقت رسیدم
منم که دردت کشیدم
من بودم شنیدم اهنگ دوست دارم به دروغو به دغل
من بودم که ضربه خوردم
من که نفسم درنماید
منم که تپش قلب دارم
منم که
نفرت دارم
من که دنیا که جلوم بد بود بدتر شده






تو چرا ناراحتی
خدای تو هم مهربون وقتی ببینه من کسی رو نمی تونم نبخشم
همه رو میبخشم اونم میبخشه
حالا برو اگه به اینجا امدی
برو نبین چی کشیدم
برو پشتتم نگاه نکن
مثل تو زرنگ زیاد دیدم
افرین
موفق شدی برو
مثل سری های قبل خداحافظی کن برو
بر پیش
کسی که الان مرحم قلبت شده
اگر چشت به این نوشته رسید
نظر نده
گمشو برو
برو تا نفرتم زیاد نشه
برو که زخمی که زدی
خونی شدی
هر بار بیای طرفش
خونه لبریز می کنه
فقط بروووووووووووووووووو
عاشق نبودی
ولی اهنگ عاشقی
خوب بلد بودی

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:دلنوشته,دنیا,زرنگ,دختر,درد,عشق,تظاهر,دروغ,نشانه,زمانه,,
  • اين كيست

    باران
    سخن بگوي
    اين كيست
    شعر شكوفه هاي دل را
    با جان بي قرار تو خوانده است؟
    بگو
    تشويش بيكرانه رنج كدام عشق
    در التهاب حنجره ما مانده است؟
    با رنج زيستن
    با تنهايي شب را همراه شدن
    با بهانه زمانه را
    چون رود
    عاشقانه سرودن و
    پردرد گذر دادن..
    به راستي
    اينگونه بي بهار ماندن
    چون هواي پاييز
    پر از دلتنگي سرودن
    در سرنوشت ماست؟

    javahermarket

    شکرشکن

    من ندانستم از اول که تو بي مهر و وفايي

    و بجز مهري هات بر سر هيچ عهد نپايي

    اين همه آدم خو شتيپ و موفق سر راهت

    چه شد آخر به سرت زد که دل من بربايي؟

    دوستان عيب کنندم که چرا دل به تو دادم

    واقعا خام شدم، فارغ از اين چون و چرايي

    اي که گفتي مرو اندر پي خوبان زمانه

    خب! گرفتم پي بدهاي زمانه؛ نه! خدايي...

    اين نصيحت که نمودي، ز کجاي تو در آمد؟

    تو کجايي که ببيني منِ بدبخت! کجايي؟!

    مرد آن است که از دام تاهل بگريزد

    که تاهل همه بند است و تجرد، چو رهايي

    آن نه خال است و زنخدان و سر زلف پريشان

    که کند شاد مرا، بلکه طلاق است و جدايي

    من ندانم به چه نحوي بدهم مهريه ات را

    شايد آخر بروم در پي دزدي و گدايي

    فقر و درويشي و انگشت نمايي و ملامت

    همه سهل است؛ تحمل بکنم بار جدايي

    خلق گويند: (برو یک زن ديگر بسِتان ) نه!

    زن گرفتن، همه خبط است؛ چه مفرد، چه دوتايي


    "شکرشکن"

    javahermarket

    صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.com

    یک نفس تا خدا

    اشک من خنده نداشت

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا