یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

نارفیق

ای نا رفیق..

به کدامین گناه ناکرده.. تازیانه ام می زنی

به حقیقت که هویتت را

دیر زمان ایست که در زیر پای رهگذران

به عرضه نهاده ای

نقابت را بردار...

زیر پایم را زود خالی کردی

مجالی می خواستم اندک ... به اندازه یک نفس ..

این نگاهت چیست ؟

سلام پر مهرت را باور کنم... یا پاشیدن نمکت را؟

خنجر را دستت دادم و گفتم

پشت سر من حرکت کن و مواظبم باش

اندکی بعد خنجری از پشت در قلبم فرو رفت

پشت سرم را نگاه کردم .. کسی جز تو نبود

نمی دانستم تو هم تاب از پشت خنجر زدن را داری

تو گناهکار نیستی !

خنجر را خودم به دستت داده بودم

به یقین که از دیار عابر هرز نگاه آمده ای

شکنجه کن... که برای کشیدن درد مانده ام.. نه برای التیام..

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: جمعه 19 آبان 1391برچسب:عرضه,نگاه,مهر,باور,خنجر,نقاب,هویت,رهگذر,گناه,مجال,یقین,زیبا,دانلود,بهترین,
  • اما تو باور نکن

    سلام ، حال همه ی ما خوب است ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور که مردم به آن شادمانی بی سبب می گویند . . . با این همه عمری اگر باقی بود طوری از کنار زندگی می گذرم که نه زانوی آهوی بی جفت بلرزد ، نه این دل ناماندگار بی درمان . . . تا یادم نرفته است بنویسم : حوالی خواب های ما سال پر بارانی بود ، می دانم همیشه حیات آنجا پر از هوای تازه ی باز نیامدن است ، اما تو لاقل حتی هر وهله ، گاهی ، هر از گاهی ببین انعکاس تبسم رویا شبیه شمایل شقایق نیست . . . از نو برایت می نویسم:


    حال همه ی ما خوب است اما

    تــــــو باور نکن . . . .

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: سه شنبه 2 آبان 1391برچسب:سلام,حال,همه,ما,خوب,تو,باور,نکن,وهله,گاهی,انعکاس,تبسم,رویا,باران,شقایق,
  • براین باورم که..........

    بر این باورم که:
    - مفهوم واقعی زندگی، شنا برخلاف جهت رودخانه است؛ یک تلاش مداوم و مقدس برای غلبه بر تمامی ناملایمات.
    - لذتی که درد، در اصرار به ادامه‌ی زندگی دارد شادی نه!
    - قاطعیت در زندگی یعنی جواب رد به آن چیزهایی که نمی‌دانی یا انجام آن‌ها از توان تو خارج است.
    - در شادترین لحظات زندگی، از دردها و غم‌ها نیز سپاس‌گزار باشیم.
    - زنگار غم، بر آیینه‌ی هر دلی نمی‌نشیند، او قدر خود را خوبِ خوب می‌داند.
    - خبیث‌ترین مخلوق خدا را کسی بدانید که لحظه‌ای، فقط لحظه‌ای برای رسیدن به سر‌منزل مقصود، دلی را دچار رنجش کند.
    - قبل از مؤاخذه‌ی شیطان، خود را مؤاخذه کنیم.
    - از فرهنگ لغت ذهن و اندیشه‌ی خود، واژه‌هایی چون «ولی، اما، شاید، حدس می‌زنم و...» را حذف کنیم.
    - برخی خانم‌های خانه‌دار، یک‌هزارم وقتی را که در آشپزخانه می‌گذرانند، اگر صرف تربیت کودکان خود می‌کردند، قطعاً شمار ابن‌سیناها و ادیسون‌های ما، از شمار زندانیان ما بیش‌تر بود.
    - هنر انسان‌بودن و انسان‌ماندن، یک هنر منحصر‌به‌فرد است.
    - ریشه‌ی عشق‌های بی‌اندیشه، تنها و تنها در سرزمین ذهن‌های نادانی بارور می‌شود.

    javahermarket

    مرا اینگونه باور کن..

    مرا اینگونه باور کن
    مرا اینگونه باور کن...

    کمی تنها ، کمی بی کس ، کمی از یادها رفته...

    خدا هم ترک ما کرده ، خدا دیگر کجا رفته...؟!!

    نمی دانم مرا آیا گناهی هست..؟

    که شاید هم به جرم آن ، غریبی و جدایی هست..؟؟؟

    مرا اینگونه باور کن....

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: شنبه 29 مهر 1391برچسب:تنها,باور,اینگونه,دلنوشته,گناه,غریب,جدایی,از یاد رفته,
  • مــــی گــــویــنــد ..........!!!

    مــــی گــــویــنــد ســـــاده ام،،،

    مـــی گـــویـــنـــد تــــو مــــرا با

    یــک جمـــــلـــه

    یـــک لبـــــخـنـــد،،،

    بــه بــازی میـــــگیــــری

    مــــــیگـــــوینــــد تـــرفنــدهـــایت، شـــیطنـــت هــــایت

    و دروغ هایـــت را نمــــی فهمــــم

    ... مــــــیگویند ســــاده ام

    اما تـــــو این را باور نکن

    مــــــــن فـــــقــــــط دوســـتـــــت دارم،

    همیـــــــــن!!!!

    و آنــــها ایــــن را نمـــــــیفــــهمنــــد.... .!

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:دروغ,باور,دوستت دارم,همین,فقط,سده,شیطنت,ترفند,لبخند,جمله,جمله,,
  • فقط بخاطر تو

    به خاطر روی زیبای تو بود

    که نگاهم به روی هیچ کس خیره نماند

    به خاطر دستان پر مهر و گرم تو بود

    که دست هیچ کس را در هم نفشردم

    به خاطر حرفهای عاشقانه تو بود

    که حرفهای هیچ کس را باورنداشتم

    به خاطر دل پاک تو بود

    که پاکی باران را درک نکردم

    به خاطر عشق بی ریای تو بود

    که عشق هیچ کس را بی ریا ندانستم

    به خاطر صدای دلنشین تو بود

    که حتی صدای هزار نی روی دلم ننشست

    و به خاطر خود تو بود

    فقط به خاطر تو

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:دلنوشته,بخاطر تو ,فقط,پاک,باران,عاشق,خاطره,درک,ریا,باور,دلنشین,,
  • اعتماد شرف آبرو صداقت پاكي و مهر

    بيشتر اوقات در كنار پنجره

    خط نگاه من پيداست

    اين را ديگر دوستانم ميدانند

    كه وقت دلتنگي هايم

    آسمان بيشتر از آنان همراه من است

    من ساكت تر از قبل شده ام

    و با لبخندهايم هميشه روي ماهشان را ميبوسم

    نميدانند

    اما باور دارم

    كه اعتماد

    شرف

    آبرو

    صداقت

    پاكي

    و مهر

    از قلبهاي كال روزگار بيشتر اين مردم

    بار رحيل بسته است

    ديگر تمايلي ندارم

    كه بشنوم

    يا حتي بدانم

    اندك چيزهاييست كه ارزشي دارند و من در پي آنان تشنه ترم

    من از رفتارهاي ساده گانه كنجكاوي ديگران در عجبم

    و بيشتر از اصرارشان براي كشف!

    مرتب ميگويند:رها تو پيچيده اي!

    و ميدانم نه براي آنكه من گنگ باشم

    كه درك سكوت ها و نگاه من

    برايشان سخت است

    وگرنه من

    همانند يك حياطي كه در كنجش باغچه ايست و حوضي

    كه هر صبح آب و جارويش ميكنم

    و به ماهي هاي قرمزش نان ميدهم

    هيچ پيچيدگي معماري ندارم...


    javahermarket

    باور کن

    دل

    تنگ توست

    بهانه هايش

    همه

    از آن توست

    چه كنم

    باران كه ميبارد

    ياد عهديست كه در خفا بين چشمان ما بسته شد

    رنگ خودخواهي به خود نگير

    ديدار در انتظار توست

    نگاهش به سمت توست

    به راه توست

    هر طپش قلبش

    براي توست

    ارام تر بگذر

    اين فكر آشفته را رها كن

    مهاركن

    كمي به وقت خستگي هارا چشيدن

    مرا باور كن

    دوست داشتنم را

    بدون خرده گيري

    بدون هراس

    بدون مهار

    بدون آنكه بخواهي چرايش را رنگ دهي

    باور كن

    دوست داشتنت را

    بيشتر از اينها

    باور كن

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:دلنوشته,عاشقانه,طپش,انتظار,چشمان,عهد,بهانه,اشفته,رها,خستگی,باور,مهار,رنگ,هراس,خرده,,
  • این شعر را همین حالا بخوان

    این شعر را همین حالا بخوان

    وگرنه بعدها باورت نمی شود

    هنگام سرودنش چگونه دیوانه وار عاشقت بودم

    همین حالا بخوان

    این شعر را که ساختار محکمی ندارد

    و مثل شانه های تو هربار گریه می کنم می لرزد

    هربار گریه می کنم

    و پیراهن هیچ فصلی خیس تر از بهاری نخواهد بود

    که عاشقت شدم

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:دلنوشته,پیراهن,شانه,فصل,عاشق,شعر,باور,دیوانه,ساختار,
  • چقدر اين روزها آرام و شادم

    برگشته است
    دوروز گذشته در باوري شيرين گذشته است
    دوروز است كه با هميم
    و در كنار هم
    گشتيم تمام فرصت روز و شب را
    دلتنگ جاهايي بود
    دلتنگ وقتهايي
    آدمهايي
    كفشهاي شادي را پوشيديم
    دست در دست هم
    به خانه قديمي سرزديم
    و به كوچه باغ
    ..
    خنديديم و بسيار قدم زديم
    لي لي زمان را روي تمام روزهاي انتظار خط زنيم
    شب
    سربربالين هم
    ستاره هارا شمرديم
    و خنده ها را چيديم
    حرفها را
    خاطره ها را
    دوري و دلتنگي ها را
    چمدانش هنوز گوشه اطاق من است
    دوباره عازم است
    و چقدر خوشحالم كه آمد
    ديگر حجم اين دلتنگي درون سينه ام نمي گنجيد
    چقدر اين روزها آرام و شادم
    تو برگشته اي و تمام دلتنگي هاي من به ناكجا رفته است
    ...
    ...
    از نوشته ها گفتيم
    از دوستان
    از تمام شعرهايي كه براي هم گفتيم
    از تمام لايكهايي كه پاي نوشته هايمان زديم
    دستهاي هم را فشرديم
    و آهنگ هميشگي را گذاشتيم
    كنارهم نوشيديم و خوانديم
    و لحظه هاي خوشبوي با هم بودن را سير
    بوييديم...

    javahermarket

    صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.com

    یک نفس تا خدا

    نارفیق

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا