در گیر و گدار این سکوت
در گیر و گدار این سکوت
تنهایی هم دردیست که بر درد های دگر می افزاید
دریغا نه درمانی
نه لبخندی
نه حتی گریه ای
که سر لوحه دل ما را به سخنی بیا راید
حال این دل عاشق
که عشق هم از هر صدایی بی صدا تر است
در این بی رنگی سکوت
هیچ اعتراضی را به فریاد نمی الاید
صبر
تلخ است
سخت است
با این رنج بی دریغ و جهل بی دلیل
طلوع ازدی ما
شاید هرگز نمی اید
ز مخمصه برون جستن
که نه به از خویش گریختن
بل شاید همان عشق است
که در این تنهای و سکوت
ترانه زندگی را به امید می سراید!!