یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

نمی دونم عنوان ای شعر رو چی بذارم

گاهی مسیر جاده به بن بست می رود

گاهی تمام حادثه از دست می رود

گاهی همان کسی که دم از عقل میزند

در راه هوشیاری خود مست می رود

گاهی غریبه ای که به سختی به دل نشست

وقتی که قلب خون شده بشکست میرود

اول اگرچه با سخن از عشق آمده

آخر خلاف آنچه که گفته است می رود

گاه یکسی نشسته که غوغا به پا کند

وقتی غبار معرکه بنشست می رود

اینجا یکی برای خودش حکم می دهد

آن دیگری همیشه به پیوست می رود

وای از غرور تازه به دوران رسیده ای

وقتی میان طایفه ای پست می رود

هرجند مضحک است و پر از خنده های تلخ

بر ما هرآنچه لایقمان هست می رود

این لحظه ها که قیمت قد کمان ماست

تیریست بی نشانه که از شصت می رود

بیراهه ها به مقصد خود ساده می رسند

اما مسیر جاده به بن بست می رود

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:مسیر,جاده,بن بست,کمان,خنده,تلخ,غوغا,عقل,حادثه,هوشیار,
  • قاصدك.......

    قاصدک! هان، چه خبر آوردی؟
    از کجا، وز که خبر آوردی؟
    خوش خبر باشی، امّا، امّا
    گرد بام و در من
    بی ثمر می گردی.
    انتظار خبری نیست مرا
    نه ز یاری نه ز دیّاری - باری،
    برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس،
    برو آنجا که ترا منتظرند.
    قاصدک!
    در دل من همه کورند و کرند.
    دست بردار از این در وطن خویش غریب.
    قاصدک تجربه های همه تلخ،
    با دلم می گوید
    که دروغی تو، دروغ
    که فریبی تو، فریب.
    قاصدک! هان، ولی ...
    راستی آیا رفتی با باد؟
    با توام، آی کجا رفتی؟ آی...!
    راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟
    مانده خاکستر گرمی، جایی؟
    در اجاقی- طمع شعله نمی بندم - اندک شرری هست هنوز؟
    قاصدک!
    ابرهای همه عالم شب و روز
    در دلم می گریند.

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: شنبه 20 آبان 1391برچسب:ابر,عالم,خبر,خاکستر,دل,قاصدک,طمع,تلخ,خبر,تجربه,فروشگاه اینترنتی,غریب,
  • در گیر و گدار این سکوت

    در گیر و گدار این سکوت

    تنهایی هم دردیست که بر درد های دگر می افزاید

    دریغا نه درمانی

    نه لبخندی

    نه حتی گریه ای

    که سر لوحه دل ما را به سخنی بیا راید

    حال این دل عاشق

    که عشق هم از هر صدایی بی صدا تر است

    در این بی رنگی سکوت

    هیچ اعتراضی را به فریاد نمی الاید

    صبر

    تلخ است

    سخت است

    با این رنج بی دریغ و جهل بی دلیل

    طلوع ازدی ما

    شاید هرگز نمی اید

    ز مخمصه برون جستن

    که نه به از خویش گریختن

    بل شاید همان عشق است

    که در این تنهای و سکوت

    ترانه زندگی را به امید می سراید!!

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: شنبه 20 آبان 1391برچسب:زندگی,اعتراض,تلخ,سخت,فریاد,لبخند,گریه,درمان,دریغ,تنها,سکوت,ترانه,زندگی,
  • بوسه

    گفتمش
    شیرین ترین آواز چیست ؟
    چشم غمگینش به رویم خیره ماند
    قطره قطره اشكش از مژگان چكید
    لرزه افتادش به گیسوی بلند
    زیر لب غمناك خواند
    ناله زنجیرها بر دست من
    گفتمش
    آنگه كه از هم بگسلند
    خنده تلخی به لب آورد و گفت
    آرزویی دلكش است اما دریغ
    بخت شورم ره برین امید بست
    و آن طلایی زورق خورشید را
    صخره های ساحل مغرب شكست
    من به خود لرزیدن از دردی كه تلخ
    در دل من با دل او می گریست
    گفتمش
    بنگر در این دریای كور
    چشم هر اختر چراغ زورقی ست
    سر به سوی آسمان برداشت گفت
    چشم هر اختر چراغ زورقی ست
    لیكن این شب نیز دریا یی ست ژرف
    ای دریغا شبروان !‌ كز نیمه راه
    می كشد افسون شب در خواب شان
    گفتمش
    فانوس ماه
    می دهد از چشم بیداری نشان
    گفت
    اما در شبی این گونه گنگ
    هیچ آوایی نمی آید به گوش
    گفتمش
    اما دل من می تپد
    گوش كن اینك صدای پای دوست
    گفت
    ای افسوس در این دام مرگ
    باز صید تازه ای را می برند
    این صدای پای اوست
    گریه ای افتاد در من بی امان
    در میان اشك ها پرسیدمش
    خوش ترین لبخند چیست ؟
    شعله ای در چشم تاریكش شكفت
    جوش خونن در گونهاش آتش فشاند
    گفت
    لبخندی كه عشق سربلند
    وقت مردن بر لب مردان نشاند
    من ز جا برخاستم
    بوسیدمش

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: جمعه 19 آبان 1391برچسب:اختر,دریا,شب,تلخ,امید,طلایی,افسوس,شکفت,بوسه,
  • تنهایی

    روزگاری در گوشه ای از دفترم نوشته بودم

    تنهایی را دوست دارم چون بی وفا نیست

    تنهایی را دوست دارم چون تجربه اش کردم

    تنهایی را دوست دارم چون عشق دروغین در آن نیست

    تنهایی را دوست دارم چون در خلوت تنهاییم در انتظار خواهم گریست و هیچ کس اشک هایم را نمیبیند

    اما از روزی که با تو آشنا شدم

    از تنهایی بیزارم چون تنهایی یاد آور لحظات تلخ بی تو بودن است

    از تنهایی بیزارم چون فضای غم گفته سکوتم تو را فریاد میزند

    از تنهایی بیزارم چون به تو وابسته ام

    از تنهایی بیزارم چون با تو بودن را تجربه کرده ام

    از تنهایی بیزارم چون خداوند هیچ انسانی را تنها نیافریده است

    از تنهایی بیزارم چون خداوندتو را برایم فرستاد تا تنها نباشم

    از تنهایی بیزارم چون هر وقت در تنهایی گریه می کنم دستان مهربانت را برای پاک کردن اشک هایم کم میاورم

    از تنهایی بیزارم چون شیرین ترین لحظاتم با تو بودن است

    از تنهایی بیزارم چون مرداب مرده ی تنم با آفتاب نگاه تو جان میگیرد

    از تنهایی بیزارم چون کویر خشک لبانم عطش باران محبت لبانت را دارد

    از تنهایی بیزارم چون به قداست شانه هایت ایمان دارم.

    از تنهایی بیزارم چون تمام واژه های شعرم با تو بودن را فریاد میزند.

    از تنهایی بیزارم چون هیچگاه تنهایی را درک نکرده ام

    همیشه… همه جا… در هر حال… حضورت را در قلبم حس کرده ام پس بگذار با تو باشم

    و عاشقانه در آغوش پر مهر تو بمیرم تا همیشه ماندگار باشم. پس تنهایم نگذار…

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:تنهایی,گریه,مهربانی,بیزار,تجربه,تلخ,شیرین,قلب,احساس,عاشقانه,اغوش,
  • هر جا میرم لبا میگن یه غریبه اومده

    یه مسافر یه غریبه یه شبم بی پنجره

    میروم با کوله بار سرگذشت و خاطره

    خسته ام از خستگیها خسته ار این لحظه ها

    می شمارم لحظه ها را بر نمی آرم صدا

    قصه های من غمگین اگه تلخ اگه شیرین

    می روم تا واسه فردا بسازم دنیای رنگین

    هر جا میرم لبا میگن یه غریبه اومده

    نمیبینم همصدایی این هم از بخت منه

    من پر امید اما دلم در التهابه

    میرم که تا در غربتم نوری بتابه

    ای زندگی بیزارم از بیهوده بودن

    میرم که تا پیدا کنم فردای روشن

    هر جا میرم لبا میگن یه غریبه اومده

    نمیبینم هم صدایی این هم از بخت منه

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: جمعه 5 آبان 1391برچسب:غریبه,بیهوده,التهاب,بیزار,غریبه,همصدا,نگین,دنیا,خاطره,خستگی,تلخ,شیرین,,
  • ديگر نمي خواهم تو را...

    خاكستر اين بوستان يادم نمي آرد تو را
    آتش زدم بر قلب خود ديگر نمي خواهم تو را
    با بي كسان رفتي و من تنها شدم در بي كسي
    اينك سكوت تلخ شب يادم نمي آرد تو را
    با يك اشارت كردي و با يك حماقت خر شدم!
    آن شب ميان غنچه ها گفتي نمي خواهم تو را
    آن شب به تو گفتم چرا ؟گفتي برو ديگر نيا
    گفتم كه چه؟ گفتی برو ديگر نمي خواهم تو را
    من ماندم و آن غنچه ها با خاطرات تلخ تو
    اينك من و اين قلب من يادم نمي آرد تو را
    در دفترم جايي نبود كز اسم تو خالي شود
    اينك همين دفتر دگر، يادم نمي آرد تو را
    وقتي خيانت ديدم و ديدم تو را از خود به دور
    گفتم بري بهتر شود ديگر نمي خواهم تو را
    اينك من و اين بوستان با غنچه هاي لب به لب
    با آن همه احساس و غم ديگر نمي خواهد تو را
    خاكسترم كردي ولي، اموختي اين قصه را
    عشقت به تاراجم دهد ديگر نمي خواهم تو را
    ديگر نمي خواهم تو را...

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: جمعه 5 آبان 1391برچسب:دلنوشته,احساس,عاشقانه,دانل,د,اهنگ,تاراج,دنیا,بوستان,غنچه,تلخ,سکوت,خاکستر,,
  • اس ام اس فلسفی91

    ایی که ازدواج بدون عشق باشد حتماً عشق بدون ازدواج نیز خواهد بود . . .

    .


    .


    .


    بهترین جملات آموزنده


    گاهی اوقات برای فرار از تمامی کلیشه ها


    انقدر بر خلاف جهت حرکت می کنیم


    که خود کلیشه می شویم . . .


    .


    .


    .


    جملات کوتاه پند آموز


    اگر بدانید مردم چقدر به ندرت فکر می کنند


    هیچ گاه ازینکه درباره ی شما چه فکر می کنند


    نگران نمی شوید . . .


    .


    .


    .


    عمری را تلف کردم تا بفهمم فهمیدن همه چیز لازم نیست . . .


    (رنه کوتی)


    .


    .


    .


    جدیدترین اس ام اس های آموزنده


    تلخ ترین دارویی که در تاریخ بشریت شناخته شده


    “صبوری” است . . .


    .


    .


    .


    برای شاد بودن تنها به بدنی سالم و حافظه ای ضعیف نیاز داریم . . .


    .


    .


    .


    سیــنه ای که خالی از یاد خدا باشد ، مانند محکمه ای است که قاضی در آن وجود ندارد


    (روسو)


    .


    .


    .


    و چه لذتی است در تنهایی


    باور نداری ؟


    از خدا بپرس . . .


    .


    .


    .


    بعضی از آدم ها ، کلا آزار دهنده اند


    وقتی هستند با بودنشان


    و وقتی هم نیستند ، با نبودنشان تو را می آزارند . . .


    .


    .


    .


    بزرگ‌ترین دستاوردها


    نصیب کسانی می‌شود که


    به یک آغاز کوچک ، راضی بوده‌اند . . .


    .


    .


    .


    تو نامحدودی


    پس نامحدود ببین و نامحدود بیندیش


    توان تو محدود به حدودی است که خود ساخته ای . . .


    .


    .


    .


    ما را ز برای خود نمیخواهد کـَس ، ما را همه از برای خود میخواهند . . .

    javahermarket

    اس ام اس مهربونی


    مهربونیات زیاده که هنوز خوب و صبوری / مثل یک حس قشنگی حتی وقتی خیلی دوری . . .

    .

    .

    .

    یادمان باشد از امروز جفایی نکنیم، یا که در خویش شکستیم صدایی نکنیم

    یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند، طلب عشق به هر بی سروپایی نکنیم

    مهربانی صفت بارز عشاق خداست، یادمان باشد از این کار ابایی نکنیم.

    .

    .

    .

    چه کسی رسد به پایت ز محبت و صفایت / به خدا ز مهربانی در جهان یگانه هستی . . .

    .

    .

    .

    کاش هرگز در محبت شک نبود / تک سوار مهربانی تک نبود

    کاش بر لوحی که بر جان و دل است / واژه تلخ خیانت حک نبود . . .

    .

    .

    .

    میشه پروانه بود و به هر گلی نشست
    اما بهتره مثل تو مهربون بود و به هر دلی نشست
    .
    .
    سلامتیه حرفایی که نه میشه اس ام اس کرد
    نه تو چت تایپ کرد
    نه میشه پای تلفن گفت
    حرفایی که فقط مال وقتیه
    که تو رو در آغوش دارم . . .
    .
    .
    .
    مه شب مرغ دلم بر سر دیوار تو بود / میپرد از قفس و عاشق دیدار تو بود
    خبرت هست که از خوبی خود بی خبری / به خدا خوبتر از خوبتر از خوبتری
    .
    .
    .
    اگر خوبان عالم جمع باشند / یقینا نزد من ، تو بهترینی
    اگر از خوبترها حلقه سازند / تو در آن حلقه ، میدانم نگینی
    .
    .
    .
    گاهی اوقات فکر کردن به بعضی‌ها…
    ناخودآگاه لبخندی روی لبانت می‌نشاند…
    دوست دارم این لبخند‌های بیگاه و آن بعضی‌ها را
    .
    .
    .
    خانه‌های جدول زندگیم را دستان مهربانت یک به یک پر کرد
    و رمز جدول چنین بود:
    دوستم بدار . . .
    .
    .
    .
    اگر باشی محبت روزگاری تازه خواهد یافت / زمین در گردشش با تو مداری تازه خواهد یافت
    دل من نیز با تو بعد از آن پاییز طولانی / دوباره چون گذشته نوبهاری تازه خواهد یافت. . .
    .
    .
    .
    در سرزمین خاطره‌ها آنان که خوبند همیشه سبزند
    و آنان که محبتها و دوستیها را بر قلبشان برافراشتند همیشه به یاد می‌مانند
     
     

    javahermarket

    باز هم قهوه می خواهم!!! حتی تلخِ تلخ! " .....

    " حکایت رفاقت من با تو,حکایت \"قهوه\"ایست ,که امروز به یاد تو,تلخِ تلخ نوشیدم! ............ که با هرجرعه بسیار اندیشیدم,که این طعم را دوست دارم یا نه! وآنقدر گیرکردم بین دوست داشتن و نداشتن,که انتظار تمام شدنش را نداشتم. وتمام که شد فهمیدم,باز هم قهوه می خواهم!!! حتی تلخِ تلخ! "

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:حکایت,رفاقت,تلخ,قهوه,
  • صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.com

    یک نفس تا خدا

    نمی دونم عنوان ای شعر رو چی بذارم

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا