یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

نمی دونم عنوان ای شعر رو چی بذارم

گاهی مسیر جاده به بن بست می رود

گاهی تمام حادثه از دست می رود

گاهی همان کسی که دم از عقل میزند

در راه هوشیاری خود مست می رود

گاهی غریبه ای که به سختی به دل نشست

وقتی که قلب خون شده بشکست میرود

اول اگرچه با سخن از عشق آمده

آخر خلاف آنچه که گفته است می رود

گاه یکسی نشسته که غوغا به پا کند

وقتی غبار معرکه بنشست می رود

اینجا یکی برای خودش حکم می دهد

آن دیگری همیشه به پیوست می رود

وای از غرور تازه به دوران رسیده ای

وقتی میان طایفه ای پست می رود

هرجند مضحک است و پر از خنده های تلخ

بر ما هرآنچه لایقمان هست می رود

این لحظه ها که قیمت قد کمان ماست

تیریست بی نشانه که از شصت می رود

بیراهه ها به مقصد خود ساده می رسند

اما مسیر جاده به بن بست می رود

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:مسیر,جاده,بن بست,کمان,خنده,تلخ,غوغا,عقل,حادثه,هوشیار,
  • ♫ دلـــــــــــكـــــــــــــــــــم....

    دوستت دارم
    خواستـــم بــــازهم بـــنویسم دوستــــت دارم

    ولی حسی تفرقه افـکن درسرم غوغا کرد و گفت:

    دیــــگر ارزش دوســــت داشتــــن نــــداشت

    چشمانـــت که بــــازآمد به یـــــــــاد

    در دلــــــــم غوغــــــا شود وگفت :

    بنـــــــویس که قشنــــگ است

    ومن بـــــازهم نوشتــــــــم

    دوستــــــــت دارم ....

    ولــــــی افسوس کــــــــه نمیدانستم

    چه زود پــــــــــاک میـــــــکنی

    هکــــــــــاکــــی چشمانت را از دلـــــم

    و من اینـــــگونه بی احســــــــــاس

    پــــــــا میـــــگذارم روی دلـــــــــم

    و آن جمـــــــــله قشنــــــگ را

    از پیش اسمت پــــــاک میـــــکنم

    شرمنده پـــــــــاکی و مهربــــــانیت شدم

    "دلــــکــــــــــــــم"

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: شنبه 20 آبان 1391برچسب:پاک,افسوس,بی احساس,شاد,قشنگ,غوغا,,
  • بخوان غم نامه ام را بعدمرگم

    خرابم گیج وگنگم دست وپابند

    من و شیدایی وغوغای پیوند...



    پشیمانی دگر سودی ندارد

    بهای خستگی هایم بگو چند؟





    اگرعطار باشم درره عشق

    به هرجا میروم الا سمرقند





    ندارم طاقت دوری ولیکن

    چگونه میشود از عشق دل کند؟



    به هرکس طعنه میزد منطق من

    که دلداده نباشد لایق پند



    رها از آتش عشقت شدم تا

    بیافتم هرطرف مانند اسپند



    بخوان غم نامه ام را بعدمرگم
    که پابند توباشد باتو خرسند....

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: جمعه 5 آبان 1391برچسب:عشق,طاقت,بها,خستگی,شیدا,غوغا,گنگ,شیمانغم,مرگ,عاشقنه,شعر,ادب,ناب,
  • من نميخواهم همه اين حرف ها را بشنوم...

    آدمهاي زيادي نيستند

    كه برايم مهم باشند،

    آنقدر كه بخواهند ذهنم را مشغول كنند يا نگاهم را ،

    اما

    گاه براي آدمهايي واقعا متاسفم

    براي حقارتشان

    كوچكيشان

    پوچيشان

    و بيشتر از همه براي قضاوتهايشان

    ...

    باز ميگذارم در وادي خود بمانند

    حيران و سرگردان،

    هرگونه دوست دارند

    بخوانند و بگويند و بيايند و...

    اين دنيا حرفهاي زيادي دارد

    ومن نميخواهم

    همه اين حرف ها را بشنوم

    من

    درونم غوغاييست

    و چه ساده نگاهها تفسير اين دلي هستند

    كه نمي دانند...

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:ساده,حیران,قضاوت,سرگردان,ساده,نگاه,تفسیر,غوغا,متاسف,,
  • زشت بينی را رها كن روی زيبا را ببين


    در چمن از خار بگذر لطف گل ها را ببين

    شادمان در بيشه ها بگذر به همراه نسيم
    بر بلند شاخه مرغان خوش آوا را ببين

    گر سر جنگل نداری ره بگردان سوی دشت
    بال در بال كبوتر لطف صحرا را ببين

    در شب اردبيهشتی خيره شو بر آسمان
    گر نديدی شكل مينا رنگ مينا را ببين

    مشتری را بر پرند آسمان ديدار كن
    رقص صدها اختر و بزم ثريا را ببين

    تكيه بر ساحل بزن وقت طلوع آفتاب
    قايق زرين مهر و نقش دريا را ببين

    در شفق خورشيد را بنگر چو شمعی در حباب
    ابر رنگين را نگه كن آسمان ها را ببين

    در شب مهتاب بگذر از دل مردابها
    وندر آينه عكس ماه تنها را ببين

    از علف ها بستری كن در سكوت نيمشب
    تا سحر در بزم رويا شور و غوغا را ببين

    صد هزاران نقش زيبا می درخشد پيش چشم
    در ميان نقش ها نقاش رويا را ببين

    آفرينش سر بسر زيباست زشتی ها ز ماست
    چشم دل بگشا و صنع آن دلا را ببين

    javahermarket

    شرح دلتنگی ... نمیدونم چرا اینقدر دلم برات تنگ شده زیبا ....

    همین الان بهت زنگ شدم و تو ظاهر آروم بودم اما میخوستم یه چیزی بگی که بیشتر صداتو بشنوم جوری که زنگ صدات همیشه تو گوشم بمونه ... اما دریغ که نشد باهم بیشتر حرف بزنیم ....

    آزمون دارم اما نمی تون تمرکز کنم .. هر صفحه ای رو ورق میزنم چهره تو میاد جلو چشام و هر خطی که میخونم اسم تو رو میبینم...

    خیلی دلتنگتم زیبا... خیلی

    الان دوست داشتم پیشونیتو بب.وسم و سرتو به سینم فشار بدم تا بفهمی تو قلبم چه غوغایی شده .....

    تو رو خدا اگه تو ذهنت باید و نباید رو مرور میکنی بذارشون کنار و بذار اینجا راحت باشم .... چون من خودم به اندازه کافی با خودم شیش و بش میکنم ..

    دوستت دارم زیبا .. همیشه و تا آخر عمر..

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: دو شنبه 3 مهر 1391برچسب:دوستت دارم,دلتنگی,خدا,ذهن,عمر,سینه,غوغا,فشار,ذهن,زیبا,فروشگاه,ظاهر , اروم,,
  • صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.com

    یک نفس تا خدا

    نمی دونم عنوان ای شعر رو چی بذارم

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا