یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

اگر....

اگر داغ رسم قدیم شقایق نبود

اگر دفترخاطرات طراوت پر از ردپای دقایق نبود

اگر ذهن آیینه خالی نبود

اگر عادت عابران بی خیالی نبود

اگر گوش سنگین این کوچه ها

فقط یه نفس میتوانست یکریز

شبی چشمهای درشت تو را جای شبنم ببارد

اگر ردپای نگاه تو را باد و باران

ازاین کوچه ها آب وجارو نمی کرد

تو را می توانستم ای دور از دور یک بار ببینم





قیصر امین پور

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:قیصر امین پور,کوچه,ردپا,نگاه,درشت,شبنم,گوش,سنگین,نفس,طراوت,خاطره,سنگین,عابر,شقیق,خیال,
  • عجله نکن ...

    شتاب مكن

    كه ابر بر خانه ات ببارد

    و عشق

    در تكه ای نان گم شود

    هرگز نتوان

    آدمی را به خانه آورد

    آدمی در سقوط كلمات

    سقوط می كند

    و هنگامی كه از زمین برخیزد

    كلمات نارس را

    به عابران تعارف می كند

    آدمی را توانایی

    عشق نیست

    در عشق می شكند و می میرد.




    "احمد رضا احمدی"

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:سقوط,عشق,عابر,تعارف,سقوط,خانه,شتاب,احمدرضا,احمدی,
  • از عشق مکن شکوه


    از عشق مکن شکوه که جای گله ای نیست

    بگذار بسوزد دل من مسئله ای نیست


    من سوخته ام در تب ، آنقدر که امروز
    بین من و خورشید دگر فاصله ای نیست


    غمدیده ترین عابر این خاک منم من
    جز بارش خون چشم مرا مشغله ای نیست


    در خانه ام آواز سکوت است ، خدایا
    مانند کویری که در آن قافله ای نیست


    می خواستم از درد بگوییم ولی افسوس
    در دسترس هیچکسی حوصله ای نیست


    شرمنده ام از روی شما بد غزلی شد
    هرچند از این ذهن پریشان گله ای نیست

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: دو شنبه 18 مهر 1391برچسب:از عشق مکن شکوه,شرمنده,حوصله,افسوس,خاک,غمدیده,قافله,عابر,مسئله,شکوه,عشق,پریشان,
  • دلنوشته

    معلم به خط فاصله میگفت خط تیره.

    چون میدونست فاصله چه به روز آدم میاره.............................................................................................................................................................................
    .برو ای خوب من، هم بغض دریا شو ، خداحافظ
    برو با بی کسی هایت هم آوا شو ، خداحافظ
    تو را با من نمی خواهم که “ما” معنا کنم دیگر
    برو با یک “من” دیگر بمان “ما” شو، خداحافظ . . .
    .

    من را تو ببخش چشم من کور!
    دستم برود به زیر ساطور!
    تقصیر دلم نبود دزدی
    چشم تو سیاه بود و مغرور!

    .دلم برای سادگی ام میسوزد وقتی
    دستانت را برایم مشت میکنی
    میپرسی: گل یا پوچ ؟
    در دلم میگویم : دستهای تو . . .

    .روی قبرم بنویسید مسافر بوده است،

    بنویسید که یک مرغ مهاجر بوده است،

    بنویسید زمین کوچه ی سرگردانیست،

    او در این معبر پر حادثه عابر بوده است

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: دو شنبه 18 مهر 1391برچسب:دلنوشته,سادگی,شعر,حادثه,عابر,مهاجر,کور,دزدومغرور,دریا,خداحافظ,,
  • صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.com

    یک نفس تا خدا

    اگر....

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا