یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

ای عـشـق، کـجا به من فتادی؟

ای عـشـق، کـجا به من فتادی؟

وی درد، به من چه رو نهادی؟

ای هجر، به جان رسیدم از تو

بـس زحـمت و دردسر که دادی

از یــار خــودم جـدا فـکـنـدی

آخــر تـو بـه مـن کـجـا فـتـادی؟

هــرگــز نـکـنـم تـو را فـرامـوش

ای آنــکــه مـرا هـمـیـشـه یـادی

خـرم بـه غـم تو چون نباشم؟

چون تو به غمم همیشه شادی

تا چند خوری، دلا، غم جان؟

بـا غـم هـمـه وقـت در جـهـادی

بــگــذر ز ســر جـهـان، عـراقـی

انــــگــــار نـــبـــودی و نـــزادی

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:عراقی,جهادی,جهان,غم,شادی,غم,فراموش,عشق,یاد,جدا,,
  • ما آمدنی به رنگ رفتن داريم


    ما خلوت رخوت زده ی مردابيم
    تصوير سراب تشنگی در آبيم

    عالم کفنی به وسعت بی خبری است
    ای خواب تو بيداری و ما در خوابيم





    هستی نفس ساعت سرگردانيست
    در ثانيه ها دلهره ی پنهانيست

    تسبيح قيامت است در دست زمان
    هر دانه ی آن جمجمه ی انسانيست



    ما ريشه ی لحظه های بی بنياديم
    ما خاک عبور نا کجا آباديم

    ما فلسفه ی گذشتن از خويشتنيم
    باديم و اسير هرچه بادا باديم



    چون باد هوای کوی و برزن داريم
    پيراهنی از عبور بر تن داريم

    هر جاده قدم قدم تورا می گويد
    ما آمدنی به رنگ رفتن داريم



    ای کاش حديث کوچ باور می شد
    ديواره ی هرقفس پر از در می شد

    من مانده ام و خيال پروازی سبز
    ای کاش شبی دلم کبوتر می شد



    ما وقت نگاه را دمی دانستيم
    از دانش چشم تر کمی دانستيم

    گژتابی دست ها و بی مهری سنگ
    ما آينه بوديم و نمی دانستيم



    در حنجره ام شور صدا نيست رفيق
    يک لحظه دلم ز غم جدا نيست رفيق

    بگذار که قصه را به پايان ببرم
    آخر غم من يکی دو تا نيست رفيق

    javahermarket

    صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.com

    یک نفس تا خدا

    ای عـشـق، کـجا به من فتادی؟

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا