یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

تمنای وصال

احساست ميكنم

در پستوی تنهایی خویش

ناگهان احساس بودنت میکنم..

احساس با تو بودن دارم..

هروقت و هرجا..

احساس اینکه دیگر تنها نیستم

کسی با منست که در کنارش در تنهایی ام شکل گرفته ام

تنهایی ام

برایم بودنی ست آزاد و رها از هر چیز

رها از هر چه جز

تو

و دل

و من

...

از تمام لذت های پوچ و گنگ و پستی که در بند خاکی بودن نگهت ميدارد

با قدرت عقل و با نیروی عشق و با همت دوست داشتن از همه چیز رهایی مي یابم

سخت است

اين دل گرفته است و ديگر بارانها هم بازش نمي كند

از همه تنهایی ها

از بی کسی ها

از نابرابري ها

از مشاهده نامردي ها

دردها

راهی که همه وجودت را در بند بودن خودش نگه داشته

و تو

به ماندن و نالیدن راضی نمی شوي..

تو

دستانت را به من بده

ديگر از حديث دلتنگي لبريزم

تو از شكوه دوري بي تاب

باز هم ميمانم

باز هم ميداني

بگذار

اتفاق خود در ما جاري باشد

اين تنهايي

تمناي وصال دارد...

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:تمنای وصال,ازاد,تنهایی,احساس,ناگهان,مشاهده,نامردی,دلتنگی,حدیث,لبریز,دانلود,
  • ز دوســتــی تــو دیــوانــه گـشـتـه‌ام

    دل تـنـگـم و ز عـشـق تـوام بـار بر دل است

    وز دسـت تـو بـسـی چـو مـرا پای در گل است

    شــیــریــن تـری ز لـیـلـی و در کـوی تـو بـسـی

    فــرهــاد جـان سـپـرده و مـجـنـون بـی‌دل اسـت

    گــر چــه ز دوســتــی تــو دیــوانــه گـشـتـه‌ام

    جـز بـا تـو دوسـتـی نـکـنـد هـر کـه عاقل است

    گـر مـن بـه بـوسـه مـهـر نـهـم بـر لـبـت رواست

    شـهـد عـقـیـق رنـگ تـو چـون موم قابل است

    در روز وصلت از شب هجرم غم است و من

    روزی نـمـی‌خـوهـم کـه شـبـش در مقابل است

    دل را مــدام زاری از انــدوه عــشــق تـسـت

    اشـتـر بـه نـالـه چـون جـرس از بـار محمل است

    روز وصـــال یـــار اجـــل عــمــر بــاقــی اســت

    وقــت وداع دوســت شـکـر زهـر قـاتـل اسـت

    بــیــنــد تــو را در آیــنــهٔ جــان خــویــشــتــن

    دل را چـو بـا خـیـال تـو پـیـونـد حـاصـل است

    هـر جـا حـدیـث تـسـت ز ما هم حکایتی است

    ایـن شـاهـبـاز را سـخـنـش بـا جـلـاجـل اسـت

    اشــعــار ســیـف گـوهـر دریـای عـشـق تـسـت

    ایـن نـظـم در سـراسـر ایـن بـحـر کـامـل اسـت

    javahermarket

    چشمانم را میبندم تا دیگر چیزی نبینم ......

    و من که در تمام عمر کوتاهم
    جز ماندن تجربه ای ندارم
    خود را برای سفری همیشگی
    آماده میکنم که برایمان ارمغان بودنی جانبخش است.
    گویی که حال دارم زندگی را زندگی میکنم و جامه عشق رابر تنش میکنم.
    مشتاقانه چشم انتظار آمدنی ام که همه چیزم در آمدن آن معنی میشود
    ونشانی است از عاشقی که همیشه به داشتنش عشق مي ورزد.
    من آنچه را که دلم نشان دهد مینویسم
    "براي تو"
    چرا که به تو ایمان دارم و میدانم که
    برای تو به مانند من زندگی در لذت های کوچک معنی نمیشود .
    گاه به بلندای عمق نگاهت حسرت میخورم
    گاه به وسعت قلب عاشقت بر من اقتدا ميكنم
    ديگر تحمل سخت شده است
    اينهمه هاي سخت زندگي را
    گذر دادن صبوري ميخواهد و من بي تاب توام..
    چشمانم را میبندم تا دیگر چیزی نبینم
    اما آرام نمیگیرم.
    به تو باز ميگردم
    تا در گوشم نجوای مهربانی را بخواني .
    كه بر من حديث ايستادگي را بچشاني
    تا كه تلخ لحظه ها را با خنده ات
    شيرين سازي
    كه همه بودنت در سعادت زندگی من است.
    اي تويي كه همه چیزش منم و من همه تو
    به داشته مان مي بالم
    طراوت باران بر دل عاشق ما
    مبارك...

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:طراوت,مهربان,بی تاب,سعادت,نجوا,حدیث,عاشق,زندگی,ایمان,ارمغان,اقتدا,نشانی,
  • صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.com

    یک نفس تا خدا

    تمنای وصال

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا