یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

تنهایی ام...

وقتی خدا نمی وزد از آسمان من
کافر شده تمام زمین و زمان من
قهوه نریز_فال مرا بی سبب نگیر
شیطان نشسته است،ته استکان من
هذیان نگفته ام_نه ببین مست نیستم
بوی شراب میدهد آیا دهان من؟
نعشم میان کوچه ی تاریک شهر ماند
(عو)میکشد سگی که جوید استخوان من...
(عو)میکشد سگی که همین جا بزرگ شد
با خرده های ریخته از تکه نان من
من مانده ام به یاد تو یا اینکه مرده ام
آخر خدای قادر نامهربان من!!
در سجده توبه کردم و شعرم سپید شد!!
تنهایی ام
با این شعر
شروع نمیشود
با این شعر هم
به پایان
نمیرسد....
من
سالهاست که شاعرم!!!!!

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: شنبه 20 آبان 1391برچسب:شعر,نامهربان,تنهایی,سجده,نان,سگ,دهان,مست,اسمان,زمان,دهان,سیب,
  • صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.com

    یک نفس تا خدا

    تنهایی ام...

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا