یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

مواظب وعده هاتون باشید

پادشاهی در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد.
هنگام بازگشت سرباز پیری را دید که با لباسی اندک در سرما نگهبانی می داد.
از او پرسید : آیا سردت نیست؟ نگهبان پیر گفت : چرا ای پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم.
پادشاه گفت : من الان داخل قصر می روم و می گویم یکی از لباس های گرم مرا را برایت بیاورند.
نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد. اما پادشاه به محض ورود به داخل قصر وعده اش را فراموش کرد.
صبح روز بعد جسد سرمازده پیرمرد را در حوالی قصر پیدا کردند، در حالی که در کنارش با خطی ناخوانا نوشته بود : ای پادشاه من هر شب با همین لباس کم سرما را تحمل می کردم اما وعده ی لباس گرم تو مرا از پای درآورد ...

«مواظب وعده هاتون باشین»

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:داستان,وعده,مواظب,پادشاه,سرد,لباس,گرم,پیرمرد,سرباز,قصر,
  • داستان جالب

    "شیرین" ملقب "ام رستم" دختر رستم بن شروین از سپهبدان خانان باوند در مازندران و همسر فخرالدوله دیلمی(387ق. ـ 366ق.) که پس از مرگ همسر به پادشاهی رسید او اولین پادشاه زن ایرانی پس از ورود اسلام بود. او بر مازندران و گیلان ، ری ، همدان و اصفهان حکم می راند .
    به او خبر دادند سواری از سوی محمود غزنوی آمده است .

    سلطان محمود در نامه ی خود نوشته بود : باید خطبه و سکه به نام من کنی و خراج فرستی والا جنگ را آماده باشی .
    ام رستم ، به پیک محمود گفت : اگر خواست سرور شما را نپذیرم چه خواهد شد ؟ پیک گفت آنوقت محمود غزنوی سرزمین شما را براستی از آن خود خواهد کرد .
    ام رستم به پیک گفت : که پاسخ مرا همین گونه که می گویم به سرورتان بگویید : در عهد شوهرم همیشه می ترسیدم که محمود با سپاهش بیاید و کشور ما را نابود کند ولی امروز ترسم فرو ریخته است برای اینکه می بینم شخصی مانند محمود غزنوی که می گویند یک سلطانی باهوش و جوانمرد است برروی زنی شمشیر می کشد به سرورتان بگویید اگر میهنم مورد یورش قرار گیرد با شمشیر از او پذیرایی خواهم نمود اگر محمود را شکست دهم تاریخ خواهد نوشت که محمود غزنوی را زن جنگاور کشت و اگر کشته شوم باز تاریخ یک سخن خواهد گفت محمود غزنوی زنی را کشت .
    پاسخ هوشمندانه بانو ام رستم ، سبب شد که محمود تا پایان زندگی خویش از لشکرکشی به ری خودداری کند . به سخن دانای ایرانی حکیم ارد بزرگ : "برآزندگان شادی را از بوته آتشدان پر اشک ، بیرون خواهند کشید ."
    ام رستم پادشاه زن ایرانی هشتاد سال زندگی کرد و همواره مردمدار و نیکخو بود .

    javahermarket

    کوروش کبیر تاریخ هخامنشیان

    هخامنشیان گروهی از اریایی ها بودند که به فرماندهی کورش بزرگ (شاه انشان)حکومتی را در فلات ایران بنا کردند.

    با طلوع دولت هخانشی که به وسیله کوروش بزرگ پارسی از خاندان نامور بنیاد گردید (حدود ۵۵۰ ق.م) ، ایران در صحنه تاریخ جهانی نقش فعال و تعیین کننده أی یافت . همچنین ، این دولت منشاء و مرکز یک تمدن و فرهنگ ممتاز آسیایی و جهانی دنیای باستان شناخته شد.

    کوروش بزرگ، پادشاه سرزمین انشان (انزان ، در حدود شوش نواحی ایلام جنوبی) و سر کرده سلحشور و محبوب طوایف پارسه (پارس) که قلمرو او و پدرانش در آن روزها تابع حکومت پادشاهان خاندان دیااکو محسوب می شد، با شورش بر ضد آستیاگ و پیروزی بر او ، هگمتانه (اکباتان ، همدان) را گرفت (۵۴۹ ق.م.). وی، خزانه ها و ذخایر تختگاه ماد را هم بنابر روایت یک کتیبه بابلی ، به " انشان " برد و سرانجام به فرمانروایی طوایف ماد در ایران پایان داد.

    پیروزی سریع او بر قلمرو ماد که بلافاصله پس از سقوط همدان زیر تسلط او در آمد ، در نزد پادشاهان عصر موجب دلنگرانی شد . کوروش برای مقابله با اتحادیه ای که با شرکت لیدیه ، بابل و مصر بر ضد او در حال شکل گرفتن بود ، خود را ناچار به درگیری با آنها یافت .

    پس از آن ، بلافاصله با شتابی بی مانند، به جلوگیری از یورش کرزوس پادشاه لیدیه ، که با عجله عازم تجاوز به مرزهای ایران بود ، پرداخت . در جنگ ، کرزوس شکست خورد و ساردیس (اسپرده ، سارد) پایتخت او به دست کوروش افتاد (۵۴۶ق.م.). این پیروزی ، آسیای کوچک را هم برقلمرو وی افزود (۵۴۹ ق.م.) اما ، پیش از درگیری با بابل و ظاهرا" برای آنکه هنگام لشکر کشی به میانرودان (بین النهرین) مانند آنچه برای هووخ شتره ، پادشاه ماد ، در هنگام عزیمتش به جنگ با آشور پیش آمد، دچار حمله سکاها نشود ، چندی در نواحی خاوری فلات به گسترش قدرت و تامین حدود پرداخت . بالاخره ، با گذر از دجله حمله به بابل را آغاز کرد و تقریبا" بدون جنگ آن را فتح کرد (۵۳۸ ق.م.) با فتح بابل ، سرزمینهای آشور و سوریه و فلسطین هم که جزو قلمرونبونید- پادشاه بابل - بود نیز ، به تصرف کوروش در آمد . اما، در گیریهایی که در نواحی خاوری کشور در حوالی گرگان و زمین های میان دریاچه کاسپین و دریاچه آرال برای او پیش آمدو ظاهرا" به مرگ او منجر شد (۵۲۹ ق.م.) ، او را از اقدام به لشکر کشی به مصر ، که در گذشته با لیدیه و بابل برضد وی هم پیمان شده بودند ، مانع گشت . پسرش ، کمبوجیه این مهم را انجام داد (۵۲۵ ق.م.) وبدین گونه ، مصر و قورنا (سیرنائیک) در شمال آفریقا هم جزو قلمرو هخامنشی ها در آمد و شاهنشاهی پارسی ها به وسعت فوق العاده ای که در تمام دنیای باستان بی سابقه بود، رسید . بالاخره ، داریوش اول (معروف به کبیر) که پس از مدت کوتاهی (۵۲۱ ق.م.) با ایجاد امنیت ، ساخت شبکه های ارتباطی ، وضع قوانین و مقررات مربوط به مالیات عادلانه ، به این دولت که در واقع میراث کوروش بود ، تمرکز و تحرک واستحکامی قابل دوام بخشید. با این حال ، لشکر کشیهایی که داریوش در مرزهای باختری و شمال شاهنشاهی کرد وبیشتر برای تامین یکپارچگی و تمامیت آن بود ، در آسیای کوچک و یونان با مقاومتهایی روبرو گردید (۴۹۹ ق.م.) که حل آن از راه نظامی، برای وی ممکن نگشت (۴۹۰ ق.م.).


    پسرش ، خشایارشا هم که پس از او به سلطنت رسید (۴۸۶ ق.م.) در رفع این مقاومتها (۴۸۰ ق.م.) که از عدم تفاهم میان زندگی یونانی و اصول حکومت خاوری ناشی می شد، پیزوزی بدست نیاورد. حتی پس از خشایارشا (۴۶۵ ق.م.) هم . این سوءتفاهم میان ایران با شهرهای یونان مدتها ادامه یافت .


    با این حال جانشینان دیگر داریوش و از جمله کسانی چون داریوش دوم (۴۰۴ – ۴۲۳ ق.م.) و اردشیر دوم (۳۵۸ – ۴۰۴ ق.م.) که هیچ یک ذره ای از لیاقت و کاردانی او را هم نداشتند، در حل سیاسی این مساله و نگهداری فرایران در نواحی خاوری و مدیترانه ، دچار دشواریی نشدند. حتی شورش مصر بر ضد ساتراپ ایرانی خود (۴۱۵ ق.م) ، که یک چند آن سرزمین را از ایران جدا کرد ، و رویداد بازگشت ده هزار چریک یونانی از ایران (۴۰۱ ق.م.) که نشانه ضعف نظامی ایران در آن روزها بود، تمامیت شاهنشاهی ایران را سست نکرد . به همین دلیل، سامانه های داریوش بزرگ و تدابیر سیاسی برخی ساتراپهای ایرانی که مشاوران پادشاهان بودند ، همچنان نگهدار یکپارچگی و تمامیت قلمرو هخامنشی باقی ماند.


    این قلمرو گسترده که از حدود جیحون و سند تا مصر و دریای اژه را در بر می گرفت ، در دوره ی داریوش دارای تقسیمات اداری منظمی بیش از بیست استان (هرودوت) یا بیشتر (کتیبه ها) بود که در هر استان (خشتره = شهر) یک ساتراپ (خشترپ = خشتروپان = شهربان) به عنوان والی عهده دار امور کشوری بود . با آنکه این والی بر همه ی کارهای مربوط به استان نگاهی ریزبین داشت ، فرمانده پادگان استان و نگهبان ارگ آن زیر حکم وی نبودند . به این ترتیب ، ساتراپ با وجود اقتدار به نسبت نا محدود ، همواره زیر نظارت پادشاه قرار داشت و اندیشه ی شورش برای او ، چندان قابل اجرا به نظر نمی رسد . حکم و اراده پادشاه هم در سراسر این استانها قانون محسوب می شد و پیروی می شد . اقوام پیرو هم با آنکه در کیش و باورها و آیین های خود محدودیتی نداشتند، با پیروی از حکم پادشاه، به نگهداشت یکپارچگی و تمامیت شاهنشاهی پایبند بودند . نمونه این پایبند ، از همکاری آنان در کار بنای کاخ داریوش در شوش پیداست . لوحه های گلی بازمانده از آن پادشاه ، نقش صنعتگران این اقوام و مصالح سرزمینهای آنان را در ایجاد این کاخ به یاد می آورد .

    نام سرزمینهای تابع ، در کتیبه ای متعلق به آرامگاه داریوش که در نقش رستم می باشد ، به تفصیل این گونه آمده است : ماد ، خووج (خوزستان) پرثوه (پارت) ، هری ب و (هرات) ، باختر ، سغد ، خوارزم، زرنگ ، آراخوزیا (رخج ، افغانستان جنوبی تاقندهار) ، ثته گوش (پنجاب) ، گنداره (کابل ، پیشاور) ، هندوش (سند) ، سکاهوم ورکه ر(سکاهای ماورای جیحون) ، سگاتیگره خود (سکاهای تیز خود ، ماورای سیحون) ، بابل ، آشور ، عربستان ، مودرایه (مصر) ، ارمینه (ارمن)، کته په توک (کاپادوکیه ،بخش خاوریآسیای کوچک)، سپرد (سارد ، لیدیه در مغرب آسیای صغیر)، یئونه (ایونیا ، یونانیان آسیای صغیر)، سکایه تردریا (سکاهای آن سوی دریا : کریمه ، دانوب) ، سکودر (مقدونیه)، یئونه تک برا (یونانیان سپردار: تراکیه ، تراس)، پوتیه (سومالی)، کوشیا (کوش حبشه) ، مکیه (طرابلس غرب ، برقه) ، کرخا (کارتاژ ، قرطاجنه یا کاریه در آسیای کوچک) .

    در میان این نامها ، ظاهرا " سرزمینهای هم بود که ساتراپ جداگانه نداشت و به وسیله ساتراپ استان همسایه یا نزدیک اداره می شد . لوحه أی نیز در شوش به دست آمده است که به داریوش تعلق دارد و نام کشورهای تابع را – با اندک تفاوت – تقریبا " همانند آنچه در کتیبه نقش رستم او آمده است یاد میکند. فهرست دیگری را هرودوت (تواریخ ۳ : ۹۸ – ۸۹) نقل می کند که برخی داده های جالب توجه را که درباره مقدار وترتیب مالیات این نواحی ، به دست می دهد . البته ، این داده ها نوشته مندرج در کتیبه ها را نیز تکمیل می کند . همچنین ، ویرایش هایی را هم که ظاهرا" گه گاه در تقسیمات اداری کشور می باید پیش آمده باشد ، ارائه می دهد .

    در یک کتیبه مربوط به تخت جمشید نیز که به نظر می رسد متعلق به آرامگاه یکی از پادشاهان هخامنشی و به احتمال زیاد اردشیر دوم (حدود ۳۵۸ ق.م.) باشد ، فهرست اقوام تابع شاهنشاهی ، این گونه آمده است : پارسی ، مادی ، خوزی ، پارتی ، هروی ، باختری ، سغدی ، خوارزمی ، اهل زرنگ ، اهل رخج ، ثته گوشی ، گندهاری ، هندی ، (اهل سند) ،سکایی هومه ورک ، سکایی تیز خود ، بابلی ، آشوری ، عرب، مصری ، ارمنی ، اهل کاپادوکیه ، اهل سارد ، پوتی ، کوشی ، کرخایی . اینکه نام اقوام تابع در این روزها که فقط بیست و هشت سال با کشته شدن داریوش سوم و انقراض هخامنشی ها ۳۳۰ (ق.م.) فاصله دارد، با آنچه در کتیبه آرامگاه داریوش در نقش رستم درباره سرزمینهای تابع وی آمده است ، تقریبا" تفاوتی ندارد ، نشان می دهد که هخامنشی ها تا پایان دوران فرمانروایی وحدت و تمامیت قلمرو خود را نگهداشته است. حتی ، نشانه ها حاکی از آن است که در پایان دوره ی اردشیر سوم (۳۳۸ ق.م.) چند سالی پیش از سقوط شاهنشاهی پارس ، دولت هخامنشی به مراتب قوی تر ، یکپارچه تر و منظم تر از پایان عهد خشایارشا بوده است .

    شکست داریوش سوم (۳۳۰ – ۳۳۶ ق.م.) از اسکندر هم – غیر از مهارت جنگی فاتح مقدونی – جدایی قسمتی از سپاه که خود را یونانی می دانستند از سپاه داریوش سوم که منجر به شکست او و سقوط امپراطوری هخامنشی شد.

    javahermarket

    چهل قانون جالب در جهان

    تقلب كردن در مدارس بنگلادش غير قانوني است و افراد بالاي 15 براي تقلب به زندان فرستاده مي شوند.

    مشاهده فيلم هاي كاراته اي تا سال 79 در عراق ممنوع بود.

    در ايسلند زماني داشتن سگ خانگي ممنوع بود.

    جويدن آدامس در سنگاپور ممنوع است.

    در آريزوناي آمريكا، كشتن و شكار شتر ممنوع است.

    در تايلند همه سينما رو مجبورند هنگام پخش سرود ملي قبل از شروع فيلم قيام كنند.

    در دانمارك روشن كردن ماشين قبل از چك مردن اينكه بچه اي زير آن خوابيده است يا نه، ممنوع است.

    در تايلند انداختن آدامس جويده شده تان 500 دلار جريمه دارد و قبل از خارج شدن از
    خانه حتما بايد لباس زير پوشيده باشيد.

    در سال 1888 در بريتانيا قانوني تصويب شده كه دوچرخه سواران را موظف مي كرد تا زمان رد شدن ماشين از كنارشان، زنگ دوچرخه هايشان را بطور پيوسته به صدا درآورند.

    در قرن 16 و 17 ميلادي نوشيدن قهوه در تركيه ممنوع بود و اگر كسي در حين خوردن قهوه دستگير مي شدن، به اعدام محكوم مي شد.

    در فنلاند زماني پخش كارتون دونالد داك به علت شلوار نپوشيدن شخصيت اصليت سريال ممنوع بود.

    تا سال 1984، بلژيكي ها مجبور بودند نام فرزندشان را از يك ليست 1500 نفري در روزهاي ناپلئون بطور رندوم انتخاب كنند.

    در برمه دسترسي به اينترنت غير قانوني است. اگر فردي با اتهام داشتن مودم دستگير شود، به زندان محكوم مي شود.

    اتريش اولين كشوري بود كه مجازات مرگ را در سال 1787 حذف كرد.

    صد ها سال پيش هر فردي كه قصد داشت از كشور خارج شود، به سرعت اعدام مي شد.

    در طول جنگ جهاني اول هر سربازي كه به همجنس بازي متهم مي شد، اعدام مي شد.



    در انگلستان، سر لاشه هر نهنگي كه پيدا شود متعلق به پادشاه اشت و دم آن متعلق به ملكه.

    در فرانسه صدا زدن خوك با نام ناپلئون ممنوع است.


    در ويكتورياي استراليا، تنها متخصصان برق اجازه تعويض لامپ برق را دارند.

    در انگلستان چسباندن برعكس تمبر حاوي عكس ملكه، نشانگر خيانت و پيمان شكني با سلطنت است.

    در ورمونت، زنان تنها با اجازه كتبي همسرانشان حق استفاده از دندان مصنوعي را دارند.

    در واشنگتون، وانمود كردن به داشتن خانواده پولدار ممنوع است.


    در اوهايو آمريكا, ماهيگيري در زمان مستي ممنوع است.



    در ميامي آمريكا، تقليد كردن رفتار جانواران ممنوع است.

    زماني در كشور سوئيس، محكم بستن در خودرو جرم به حساب مي آمد.

    در روآتاي ايتاليا، عبور افراد غير مسيحي از 20 متري كليسا ممنوع است. اما عبور بزرگراهي از فاصله 15 متري كليساي آن منطقه موجب دردسر پليس شده بود، زيرا امكان توقف حودرو ها در آن منطقه بزرگران براي چك كردن مسيحي بودن يا نبودن شان وجود نداشت.


    در سوئيس داشتن يك پناهگاه براي شهروند الزامي است.



    در لينوئيس آمريكا دادن سيگار روشن به حيوانات ممنوع است.

    javahermarket

    باد آورده

    در زمان سلطنت خسرو پرویز بین ایران و روم جنگ شد و در این جنگ ایرانی ها پیروز شدند و قسطنطنیه که پایتخت روم بود به محاصره ی ارتش ایران درآمد و سقوط آن نزدیک شد.

    مردم رم فردی را به نام هرقل به پادشاهی برگزیدند. هرقل چون پایتخت را در خطر می دید، دستور داد که خزائن جواهرت روم را در چهار کشتی بزرگ نهادند تا از راه دریا به اسکندیه منتقل سازند تا چنانچه پایتخت سقوط کند، ‌گنجینه ی روم بدست ایرانیان نیافتد.

    این کار را هم کردند. ولی کشتی ها هنوز مقداری در مدیترانه نرفته بودند که ناگهان باد مخالف وزید و چون کشتی ها در آن زمان با باد حرکت می کردند، هرچه ملاحان تلاش کردند نتوانستند کشتی ها را به سمت اسکندریه حرکت دهند و کشتی ها به سمت ساحل شرقی مدیترانه که در تصرف ایرانیان بود در آمد.

    ایرانیان خوشحال شدند و خزائن را به تیسفون پایتخت ساسانی فرستادند.

    خسرو پرویز خوشحال شد و چون این گنج در اثر تغییر مسیر باد بدست ایرانیان افتاده بود خسرو پرویز آن را ( گنج باد آورده ) نام نهاد. از آن روز به بعد هرگاه ثروت و مالی بدون زحمت نصیب کسی شود، آن را بادآورده می گویند.

    javahermarket

    داستان سلطان و هيزم كش

    هنگام غروب، پادشاه از شکارگاه به سوی ارگ و قصر خود روانه می شد.

    در راه پیر مردی دید که بار سنگینی از هیزم بر پشت حمل می کند. لنگ لنگان قدم بر می داشت و نفس نفس صدا می داد. پادشاه به پیر مرد نزدیک شد و گفت:

    مردک مگر تو گاری نداری که بار به این سنگینی می بری؟ هر کسی را بهر کاری ساخته اند. گاری برای بار بردن و سلطان برای فرمان دادن و رعیت برای فرمان بردن!!

    پیر مرد خند ه ای کرد و گفت:

    اعلی حضرت، این گونه هم که فکر می کنی فرمان در دست تو نیست. به آن طرف جاده نگاه کن. چه می بینی؟

    پادشاه: پیر مردی که بار هیزم بر گاری دارد و به سوی شهر روانه است.

    پیرمرد: می دانی آن مرد، اولادش از من افزون تر است و فقرش از من بیشتر است؟

    پادشاه: باور ندارم، از قرائن بر می آید فقر تو بیشتر باشد زیرا آن گاری دارد و تو نداری و بر فزونی اولاد باید تحقیق کرد ...

    پیرمرد: اعلی حضرت آن گاری مال من و آن مرد همنوع من است. او گاری نداشت و هر شب گریه ی کودکانش مرا آزار می داد چون فقرش از من بیشتر بود گاری خود را به او دادم تا بتواند خنده به کودکانش هدیه دهد. بارسنگین هیزم، با صدای خنده ی کودکان آن مرد، چون کاه بر من سبک می شود.

    آنچه به من فرمان می راند خنده ی کودکان است و آنچه تو فرمان می رانی گریه ی کودکان است.

    javahermarket

    بهترین جمله جهان

    توي كشوري يه پادشاهي زندگي ميكرد
    كه خيلي مغرور ولي عاقل بود
    يه روز براي پادشاه يه انگشتر به عنوان هديه آوردند
    ولي رو نگين انگشتر چيزي ننوشته بود و خيلي ساده بود
    شاه پرسيد اين چرا اين قدر ساده است ؟
    و چرا چيزي روي آن نوشته نشده است؟
    فردي كه آن انگشتر را آوره بود گفت:
    من اين را آورده ام تا شما هر آنچه كه ميخواهيد روي آن بنويسيد
    شاه به فكر فرو رفت كه چه چيزي بنويسد كه لايق شاه باشد
    وچه جمله اي به او پند ميدهد؟
    همه وزيران را صدا زد وگفت
    وزيران من هر جمله و هرحرف با ارزشي كه بلد هستيد بگوييد

    javahermarket

    .: ادامه مطلب :.

    صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.com

    یک نفس تا خدا

    مواظب وعده هاتون باشید

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا