یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

بخوان غم نامه ام را بعدمرگم

خرابم گیج وگنگم دست وپابند

من و شیدایی وغوغای پیوند...



پشیمانی دگر سودی ندارد

بهای خستگی هایم بگو چند؟





اگرعطار باشم درره عشق

به هرجا میروم الا سمرقند





ندارم طاقت دوری ولیکن

چگونه میشود از عشق دل کند؟



به هرکس طعنه میزد منطق من

که دلداده نباشد لایق پند



رها از آتش عشقت شدم تا

بیافتم هرطرف مانند اسپند



بخوان غم نامه ام را بعدمرگم
که پابند توباشد باتو خرسند....

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: جمعه 5 آبان 1391برچسب:عشق,طاقت,بها,خستگی,شیدا,غوغا,گنگ,شیمانغم,مرگ,عاشقنه,شعر,ادب,ناب,
  • آب سبز

    شبهای سرد پاییز دیگر روی پشت بام نمیشود خوابید
    نمیشود لالایی انتظار را برای ماه خواند
    اما باور کن
    زیر طاق آسمان
    کنار ستاره ها
    همین شبها
    میخواهم
    روی ظرف تنهایی من رنگی بکشی
    و آب سبز حیات را بر تنم جاری سازی
    بیا و
    اولین بار
    بفهم:
    همیشه هم
    تن پوش تنهایی برازنده تو نیست...
    بیا
    دلم میخواهد
    تا به کعبه عشق
    شباهنگام
    با هم
    نماز بگذاریم...
    با بلندترین خنده
    چهره از درد برگیریم
    در این زمان و زندگی...
    ای پاکترین عطش ادراک
    تا رسیدن این دل خسته
    بر آسمان طاقت
    نردبان وجودم باش..
    با تو
    سمت افسرده ام
    در بلوغی دوباره
    به وجد می آید
    تداوم این هیجانم شو...

    javahermarket

    صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.com

    یک نفس تا خدا

    بخوان غم نامه ام را بعدمرگم

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا