یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

اين دل...

اين دل
جز بر تو عاشق نشد
كليد اين دل
در دستان تو بود
پيشتر ها
بازش كردي
باهمان نوشته ها
كلامها
حرفها
...
اين دل
رنجهايي دارد اما
در عشق
يكه تاز است
مهرتو را دارد
و تو را هزاران بار بيشتر از اتفاق تو
كشف كرده است
اين آغ.ش جز تو هيچ چيزي را در بر نميگيرد..
به گوشه هاي من كه ميرسي
با تامل قدم بردار
تو با چراغي از مهر
با ب.سه اي از عشق
و با دستي كه هميشه محكم ميماند
درها را ميگشايي
تو پنهان درون مرا در ميابي
من
تمام اين خالي را براي تو نگه داشته ام
ساليان بسياري بايد
تا كه بر دروديوارش بياويزيم تمام عكسهاي مشترك
خاطراتمان را
بودنمان را
...
به يكه بودنت شك نكن
تو اسير قلب من شدي
و
من رهاي آغ.ش تو...

javahermarket

تنها کمی از خدا

روز قسمت بود . خدا هستی را قسمت می کرد . خدا گفت : « چیزی از من
بخواهید ، هر چه که باشد ، شما را خواهم داد . سهم تان را از هستی طلب کنید ، زیرا خدا بسیار بخشنده است . »

و هر که آمد ، چیزی خواست . یکی بالی برای پریدن و دیگری پایی برای دویدن . یکی جثه ای بزرگ خواست و آن یکی چشمانی تیز . یکی دریا را انتخاب کرد و یکی آسمان را .

در این میان کرمی کوچک جلو آمد و به خدا گفت : « من چیز زیادی از این هستی نمی خواهم . نه چشمانی تیز و نه جثه ای بزرگ ، نه بالی و نه پایی ، نه آسمان و نه دریا ، تنها کمی از خودت ، تنها کمی از خودت به من بده . »

و خدا کمی نور به او داد .

نام او کرم شب تاب شد .

خدا گفت : « آن که نوری با خود دارد ، بزرگ است . حتی اگر به قدر ذره ای باشد . تو حالا همان خورشیدی که گاهی زیر برگی کوچک پنهان می شوی . »

و رو به دیگران گفت : « کاش می دانستید که این کرم کوچک ، بهترین را خواست ، زیرا که از خدا جز خدا نباید خواست . »

هزاران سال است که او می تابد . روی دامن هستی می تابد . وقتی ستاره ای نیست . چراغ کرم شب تاب روشن است و کسی نمی داند که این همان چراغی است که روزی خدا آن را به کرمی کوچک بخشیده است.

javahermarket

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


narvan1285

نارون

narvan1285

http://narvan1285.loxblog.com

یک نفس تا خدا

اين دل...

یک نفس تا خدا

ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

یک نفس تا خدا