قلب گوشه ندارد
از خورشید می گریزم
و به دنبال تو می گردم
تا در خیال
به خلوت شب های تو برسم
...
می خواهم در گوشه ی قلب ات
یک کُنج رنگی
فقط برای من باشد !
اما نه خاکستری ،
بگذار قرمز باشم !
در یک دشت سبز
زیر آسمانی که آبی ِ آبی است
و کلبه ای
که هیچکس بجز تو
راه به آنجا ندارد .
...
پروانه ای پشت پنجره بال می زند !
و یادم می آورد
که قلب گوشه ندارد .