کاشکی اشک مرا می دیدی یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

کاشکی اشک مرا می دیدی

این سماور جوش است

پس چرا می گفتی

دیگر این خاموش است؟!

باز لبخند بزن

قوری قلبت را

زود تر بند بزن

توی آن

مهربانی دم کن

بعد بگذار که آرام آرام

چای تو دم بکشد

شعله اش را کمک کن

دست هایت:

سینی نقره ی نور

اشک هایم:

استکان های بلور

توی سینی خودت می چیدی

کاشکی اشک مرا می دیدی

خنده هایت قند است

چای هم آمادست

چای با طعم خدا

بوی آن پیچیده

از دلت تا همه جا

پاشو مهمان عزیز

توی فنجان دلم

چایی داغ بریز



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:شعر,دلنوشته,زیبا,سینی,لبخند,سماور,مهربانی,کمک,شعله,چایی,داغ,فنجان,عزیز,مهمان,دلم,

  • narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.com

    یک نفس تا خدا

    کاشکی اشک مرا می دیدی

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا