یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

جوک ها و اس ام اس های طنز جدید

راستی اگه ۲۰۱۲ دنیا تموم میشه پس چرا pes 2013 اومده ؟
::
::
یکی از سخت ترین بازه های زندگی :
اینه که تصادفاً با یه آشنا بشینی تو تاکسی!
هی منتظر می مونی ببینی که اون کرایه ی تورو هم حساب میکنه
یا خودت باید دست به جیب شی !
::
::
تبریک تولد دخترا: عزیزم به دنیا اومدنت مبارک…
-وای مرثی
تبریک تولد پسرا: نره خر روز نحس تولدت مبارک…
-باشه جنازه
::
::
دیگه کم کم هوا داره سرد میشه
ازدست دعوا با بابامون سر کولر راحت میشیم
اما باید خودمونو واسه مسابقات کم و زیاد کردن بخاری آماده کنیم !


::
::
العان از یه سوئدی بپرسی تورم یعنی چی؟
مثله گاو نگات میکنه. سطح
اطلاعاتتون رو دست کم نگیرین بابا !
::
::
اعتماد کردن به بعضیا تو این دنیا مثل فتح کردن قله اوِرِست با دمپایی ابری میمونه !
::
::
سقف آرزوهای ما
کف آرزوهای دیگری است
دنیا به طور ناجوانمردانه ای آپارتمان است !
::
::
داییم از سر کار اومده جورابشو در آورده بو کرده
میگه :نه خیلی بوش تند نیست،
فردا هم میپوشمشو هیچی دیگه گذاش تو کمدش!
اصلا پاکیزگی درحد دونگ هی!
::
::
این روزا غصه ها یکی یکی نمیان
آژانس میگیرن همگی باهم میان !
::
::
بلند باش
لاغر باش ،
کوتاه باش !
چاق باش…
کچل باش ؛
بی سواد باش !
پرفسور باش ،
اما تو رو خدا بی شعور نباش…
شعور داشته باش !
شعور محبت دیدن…
شعور محبت کردن…!
::
::
یه سری لذت‌ها هم مختص ایرانه
مثلا یه پول پاره‌پوره رو یجوری به یه راننده‌ای ، بقالی… بدی ازش خلاص شی.
آدم احساس پیروزی می‌کنه !
::
::
بدترین شکست عشقی عمرمو کلاس سوم دبستان خوردم
وقتی که فهمیدم جایزه هارو مامانم میخریده میداده به معلما!
::

javahermarket

حتما بخونين شايد خوشتون اومد

گاو ما ما می کرد
گوسفند بع بع می کرد

سگ واق واق می کرد


و همه با هم فریاد می زدند حسنک کجایی؟


شب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود. حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آید. او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می کند. او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به موهای خود ژل می زند.
موهای حسنک دیگر مثل پشم گوسفند نیست چون او به موهای خود گلت می زند.
دیروز که حسنک با کبری چت می کرد . کبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است.کبری تصمیم داشت حسنک را رها کند و دیگر با او چت نکند چون او با پتروس چت می کرد. پتروس همیشه پای کامپیوترش نشسته بود و چت می کرد. پتروس دید که سد سوراخ شده اما انگشت او درد می کرد چون زیاد چت کرده بود. او نمی دانست که سد تا چند لحظه ی دیگر می شکند. پتروس در حال چت کردن غرق شد.برای مراسم دفن او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود اما کوه روی ریل ریزش کرده بود . ریزعلی دید که کوه ریزش کرده اما حوصله نداشت . ریزعلی سردش بود و دلش نمی خواست لباسش را در آورد . ریزعلی چراغ قوه داشت اما حوصله درد سر نداشت. قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد . کبری و مسافران قطار مردند.
اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت. خانه مثل همیشه سوت و کور بود . الان چند سالی است که کوکب خانم همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد او حتی مهمان خوانده هم ندارد. او حوصله ی مهمان ندارد. او پول ندارد تا شکم مهمان ها را سیر کند.
او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد.
او کلاس بالایی دارد او فامیل های پولدار دارد.
او آخرین بار که گوشت قرمز خرید چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت . اما او از چوپان دروغگو گله ندارد چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد به همین دلیل است که دیگر در کتاب های دبستان آن داستان های قشنگ وجود ندارد

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:داستان,دبستان,حسنک کجایی,کبری,چت,گاو,بز,چراغ قوه,ریز علی,قطار,حوصله ,سنگ,ریزش,,
  • صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.com

    یک نفس تا خدا

    جوک ها و اس ام اس های طنز جدید

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا