چندکلمه حرف حساب یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

چندکلمه حرف حساب

 

پسری ۱۰ سالش بود باباش زد تو گوشش هیچ چیزنگفت

۲۰سالش بود باباش زد تو گوشش هیچ چیز نگفت

۳۰سالش بود باباش زد تو گوشش گریه کرد

پدر پرسید چرا گریه می کنی؟

پسر گفت قبلاً که میزدی تو گوشم دستت نمی لرزید........



نظرات شما عزیزان:

احسان
ساعت0:06---22 اسفند 1390
سلام دوست عزیز از مطالبت کمال استفاده را بردم استقبال گرم مرا برای لینک شدن پذیرا باش



وبلاگ ارزش گفتن mayaehsan.loxblog.com





شبت پر ستاره روزت پر از امید


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:پدر ,

  • narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.com

    یک نفس تا خدا

    چندکلمه حرف حساب

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا