آزمون بود و تمنای دو عشق بیستون بود و ت یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

آزمون بود و تمنای دو عشق بیستون بود و ت

آزمون بود و تمنای دو عشق بیستون بود و تمنای دو دوست

در زمانی که چو کبک

تیشه میزد«فرهاد»! خنده میزد«شیرین»

نه توان گفت به جانبازی فرهاد

«افسوس»

نه توان کرد ز بیداری شیرین

«فریاد»

کار شیرین به جهان شور برانگیختن است

عشق در جان کسی ریختن است !
کار فرهاد برآوردن میل دل دوست .

خواه با شاه درافتادن و گستاخ شدن

خواه با کوه در آویختن است.

رمز شیرینی این قصه کجاست؟

که نه تنها شیرین بی نهایت زیباست؟

آن که آموخت به ما درس محبت میخواست:

جان چراغان کنی از عشق کسی

به امیدش ببری رنج بسی

تب و تابت بودت هر نفسی

به وصالی برسی یا نرسی!

سینه بی عشق مبادا!!!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


narvan1285

نارون

narvan1285

http://narvan1285.loxblog.com

یک نفس تا خدا

آزمون بود و تمنای دو عشق بیستون بود و ت

یک نفس تا خدا

ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

یک نفس تا خدا