موزه سالمندان یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

موزه سالمندان

شنيده بودند
كه هر چيز قديمي
گرانبهاست
با پاهاي خودم
برده بودند براي فروش .
(اما ، سكه ي واخورده ام
خريداري نداشت ،
يغني ، قيمت نمي شد برايش گذاشت
جان مي داد براي نگهداري .)
اين بود
با آنكه
نه عتيقه بودم
و نه قيمتي
نگهداري ام كردند
چرا كه شكستني بودم !



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


narvan1285

نارون

narvan1285

http://narvan1285.loxblog.com

یک نفس تا خدا

موزه سالمندان

یک نفس تا خدا

ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

یک نفس تا خدا