شعری در مورد محرم.
دوباره دعوتم كردي كه آيم در سراي تو
بپوشم جام? عشقت به عشق نينواي تو
شبيه ديدن صاحب عزايت اشك ميريزم
ميان روضه ميگردم پي صاحب عزاي تو
كشم يكسال حسرت تا ببينم روي يارانت
فداي اشك چشم خالص اهل نواي تو
به هر جا بنگرم چون خيم? سوگ تو ميبينم
تو گويي در نظر آيد خيام كربلاي تو
نبودم كربلا با تو وليكن آرزو دارم
ببارد بر من از هر سو همه درد و بلاي تو
خدا از من نگيرد عشق ارباب محبت را
كه ميخواهم بمانم تا دم محشر گداي تو
نه تنها من اسير تو، خدا باشد گرفتارت
حديث "من احبه" گشته تأكيد ولاي تو
ندارد پرد? كعبه بهاي اين سياهيها
كه باشد چادر زهرا نشان روضههاي تو
نظرات شما عزیزان: