وحشت سکوتم... یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

وحشت سکوتم...

بازم من دير رسيدم و خيابانها تمام شدند و من ماندم و جاده خالي و سوت و کور...
چشمانم جز سياهي چيزي نمي بينند... همه جا سرد و تاريک و باراني ست...
دلم مي خواهد زير اين رگبار طاقت فرسا زوزه فرياد بکشم ...دلم مي خواهد خيس خيس بشم؛ خالي و تهي از سکوت...و آنوقت زضجه تنهايي خويش را در آغوش بگيرم و بيصدا نفس تمام کنم...
دلم مي خواهد برم کنار جاده.. سرمو بکوبم به سياهي جدول ها....
اي کاش رهگذري مي گذشت شايد که زوزه ما را مي شنيد و تکه سنگي برآه هايم پرتاپ مي کرد...
کاش چشمانم بر تنهايي خود بگريد و فغان بر آرد... کاش چشمانم طاقت اين همه دلتنگي را مي داشت و ياري ام مي کرد....کاش پاهايم توان در کشيدن اين تن سوخته همراهي يم مي کرد و توي اين جاده خاموش و سياه در آوارگي خودم رهایم نمي کرد...
بدنم به شدت مي لرزد.... قلبم تالاپ و تلوپ مي کند؛ جرات سر دادن ناله را در خود ندارد ولي عجيب مي سوزد...اما ميدانم كه چون مجنون تا ابد در بيابان چشمانت به انتظار تو خواهم ماند؛ در پس روزهايي كه بي تو تكرار مي شوند...!!
خداي من..!
کاش يکي بود ازجنس سنگ ميشد درد دل کرد باهاش ... دل واسه سوختن نداشت...
قلب واسه مهربوني کردن نداشت..! ... زبون واسه آخ گفتن نداشت...
اشک هايم فر مي افتد از چشمانم..!.. چشمانم ديگر فروغي ندارد...
چقدراينک چراغ دلم خموش است ... آرزوهايم مرده است...!
قلبم درسينه گويي ازنفس ايستاده ....وتن خسته ام دربازي سرنوشت خم شده است....
خدايا چقدر تاريک و خاموشم...!
* نازنین؛ سکوت بهترین بهانه برای ناگفته هاست؛سکوت میکنم....شاید تو خود بفهمی....
من که از گفته ها هیچ سودی ندیدم... شاید سکوت به تو بفهماند!؟...!؟؟؟؟؟ *



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


narvan1285

نارون

narvan1285

http://narvan1285.loxblog.com

یک نفس تا خدا

وحشت سکوتم...

یک نفس تا خدا

ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

یک نفس تا خدا