باز باران یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

باز باران

سلام.این متن زیرو خودم گفتم امیدوارم خوشتون بیاد نظر یادتون نره.مرسی

این صدای باران است که با طنین گرم و شادی بخشش می برد مرا به دنیایی از نا گفته ها به رویایی از زیبایی ها زیبایی هایی که در ذهن من همچو یک بادند.بادی طوفانی اما ارامش بخش.همچو موجی خروشان که هرچه را ببلعند با خود می برند حال هر چه باشد یک نگاه یک صدا یک غم یا یک شادی.می توانم شیرینی ان لحظه ها را حس کنم می توانم گرمی ان ها را من حس کنم می توانم با قطره ای باران به اوج دنیا برسم می توانم لذت یک عمر را در یک لحظه بچشم.همچو راهزنی بی هدف در کوچه بروم یا مثل عاشقی دل خسته زیر باران بدوم می توانم عطر این باران رویایی را من حس کنم جنس بلورین این باران گرم را من لمس کنم.می توانم ساعت ها زیر باران باشم بدون هیچ دل خستگی با اسمان تنها باشم.این صدای قلب من است که هر دم می گوید این رویا را بشکن این تصور بیهوده که جز یک شیشه ای حساس و ترکخورده است را بشکن این سردی واقعیت بی چون و چرا این خلوت بی دوا را... اما نمی توانم بشکنم این خلوت رویایی را این شادی انی را!!دوست دارم ساعت ها باران ببارد و من همچنان به پنجره خیره بمانم به صدای ان گوش دهم لذت ان را بچشم به رویاهایم سفر کنم به روزها و به شب های رویایی سفر کنم به لحظه های بی تابی سفر کنم به دیروز ها به امروز ها سفر کنم!نمی دانم شاید این تقدیر من است که نمی توانم در اعماق این رویا پرسه بزنم چرا؟!!چون به بنبست میرسم این رویا نا تمام نیست اینجا بنبستیست که راه فراری ندارد.وقتی موجی به صخره ای برخورد می خورد دوباره بر می گردد اما من درمانده در بنبستی تاریک مانده ام نه راه گریز دارم نه راه پشیمانی حال باید در برزخ خیال خود بمانم که چه کردم چه شد؟!!!ایا این واقعا یک رویا بود؟؟؟



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: 30 آبان 1391برچسب:,

  • narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.com

    یک نفس تا خدا

    باز باران

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا